۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

مساله کرد در خاورمیانه و انفعال حرکت ملی آزربایجان-رئوف حکمت دوست

اورمو ایشچیلری : هنگام مرور اخبار چند ماهه اخیر دو
 خبر به صورت برجسته ای جلب توجه می نماید. اول خبر در دست گرفتن کنترل شهر های کردنشین شمال سوریه توسط (PYD) و دومی خبر انتقال ۱۰ هزار پیشمرگه کرد دولت خودمختار بارزانی به منطقه کرد نشین سوریه و کمک به شبه نظامیان طرفدار “پ ک ک ” برای مدیریت مناطق تحت کنترل خود !این اخبار و خصوصا خبر دوم به صورت کم رنگی در محافل و رسانه های حرکت ملی آزربایجان انعکاس یافت به گونه ای که این تصور به وجود آمد که تحرکات اکراد در منطقه به هیچ عنوان سود و زیانی برای آزربایجان جنوبی نداشته و صرفا به این اتفاقات می توان به صورت خبر نگریست. حال آنکه واضح است هر گونه تغییر در سیستم سیاسی منطقه چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم در آینده و مسیر حرکت ما،تاثیر فراوانی دارد. حال سوال اینجاست که با وجود بار بسیار سنگین استراتژیک و حتی معنوی این اخبار علیه حرکت ملی وملت آزربایجان چرا روشنفکران حرکت ملی و قلم فرسایان آن همچنان گزینه سکوت را اختیار کرده و همچنان به صورت درد آوری درگیر مباحث
محفلی و غیبت های همیشگی از یکدیگر هستند؟
 موضوع تشکیل دولت یکپارچه کردی در شمال عراق و سوریه در آینده ای بسیار نزدیک امری است اجتناب ناپذیر. حتی می توان این ادعا را تا تشکیل کنفدراسیون کردی در ترکیه و ایران نیز پیش برد. اما برای ما مشکل از آنجا آغاز می شود که مرز غربی ما با ترکیه و بخش بزرگی از مناطق غرب آزربایجان جزء این کنفدراسیون خواهد بود. کنفدراسیونی که در بخش شرقی آن شهرهای اورمیه، خوی و نقده به عنوان شهر های پر اهمیت جای خواهند گرفت. حال باید این سوال را مطرح کرد که ما برای مقابله با این طرح چه ایده های داریم و یا آنکه برای جلو گیری از به وقوع پیوستن این ایده خطرناک چه راه کارهایی را می توان اندیشید؟
باید به جرات گفت که به جز معدود افراد در حرکت ملی آزربایجان که همیشه در این زمینه فعالیتهایی داشته اند، دیگر گروه ها و طیف ها جانب سکوت را گرفته و با ادعای مهال بودن این تئوری به آسانی آن را به آینده و به زمان وقوع آن موکول نموده اند. اما امروز بیش از هر زمان دیگری خطر تصاحب مناطق غربی آزربایجان از سوی رقبای دیرینمان پررنگتر گشته است. بگونه ای که اگر سیر تحول اتفاقات در سوریه بدین صورت پیش روی نماید در آینده ای نزدیک با بخش دیگری از اقلیم کردستان مواجه خواهیم شد و یقینا در پس آن باید خود را برای تشکیل یک منطقه خودمختار در ایران آماده نماییم.
زمانی که از این سیر تکامل سخن می گوییم، نیاز به اندیشیدن به زمان بسیار طولانی نیست. چه بسا در طی سال آینده این پیش بینی به وقوع بپیوندد. آنگونه که معلوم است سخن گفتن طرف های درگیر در ماجرای اتمی ایران از گزینه نظامی و آماده شدن علنی همه طرفها برای درگیری فیزیکی ناگهانی نشان از نزدیک بودن این واقعه دارد. اتفاقی که با پتانسیل ها و امکانات موجود در حرکت ملی آزربایجان یقینا به ضرر ملت آزربایجان تمام خواهد شد، مگر آنکه در مدت زمانی بسیار کم اقدام به یک سلسله اصطلاحات بنیادین در ساختار حرکت ملی نماییم.
نکنه هایی که می توان بر روی آنها برای پیش برد این مهم بحث کرد را می توان بدین شکل دسته بندی کرد:
۱-      تجدید نظر در ساختار تشکیلاتی موجود در حرکت ملی و باز تعریف تشکیلات ها و روابط بین آنها
۲-      تصفیه عناصر نامطلوب و اختلاف افکن در حرکت ملی هرچند با جراحی های بسیار درد آورد
۳-      تشکیل گروه و یا کمیته مخصوص مطالعه، سازماندهی و مبارزه علیه کنفدراسیون مذکور
۴-      بازنگری در تاکتیک های مبارزاتی حرکت ملی و تعریف شیوه های نوین برای مقابله با این تهدید
۵-      ایجاد کانالهای ارتباطی امن با گروههای خارجی و دولت های دوست برای هماهنگی در حرکت علیه کنفدراسیون
۶-      تعریف روش های نوین برای استفاده از بستر های موجود فعلی در نظام کنونی ایران برای مقابله حداقلی با تهدیدات
۷-      باز بینی  کف و سقف خواسته های حرکت ملی و گنجاندن ترم های جدید به عنوان مبانی ثابت مبارزه
مواردی که ذکر شد همگی ماهیت پیشنهادی داشته و نتیجه مطالعات اینجانب است و لزوما به معنای ارائه تئوری مقابله نیست.  اما در موارد ذکر شده نیاز به شکافت بیشتر مسائل احساس می شود.
۱-   ساختار فعلی گروه ها و تشکیلات های موجود در حرکت ملی توانایی لازم برای تصمیم گیری و اتخاذ تدابیر لازم برای مقابله با این مشکل را ندارد. اختلافات سال های گذشته و اختلافات ایجاد شده در ایام اخیر بر سر شیوه مبارزه کار را بدانجا کشانده است که منتصبین گروه های آزربایجان بیپروا و بدون در نظر گرفتن مصلحت مبارزاتی، یکدیگر را متهم به همکاری با سازمان های اطلاعاتی ایران می نماید. عمق این اختلافات تا بدانجا پیشروی نموده است که گروه هایی که اعتقاد به مبارزه علنی پیدا کرده اند و یا گروه هایی که تصمیم به مبارزه مخفی گرفته اند دست به افشاری علیه یکدیگر زده و بدون تفکر به تبعات هولناک این اعمال در رفتار خود اسرار میورزند. طبیعی است در این شرایط مقابله با دشمن خارجی امری است محال و آرزویی است دست نیافتنی. حتی با تصور اتحاد تشکیلاتهای موجود، باز ساختار آنان بگونه ای نیست که مبارزه ای منسجم و موثر در مقابل زیاده خواهی های اکراد بنمایند. واقعیت امر بدینگونه است که اعضای حرکت ملی آزربایجان دچار اپیدمی تنبلی مفرط گشته اند. این اپیدمی تا آنجا پیش رفته که بعضی افراد گفتن یک بیت شعر و یا به اردو بردن تعدادی دانشجو و یا به اشتراک گذاشتن یک عکس در شبکه های اجتماعی را مبارزه میپندارد. درد آور تر آنکه هیچ یک از این افراد نیاز به نقد را در خود احساس نمیکنند و با روحیه ای مضاعف در محافل دانشجویی و خوابگاه ها و گاها در مجامع شاعرانه اقدام به تخریب بیباکانه یکدیگر می کنند.
۲-   با ذکر بند فوق نیاز به تصفیه های درد آور حس میشود. شاید همین گفتن این جمله خود باعث ایجاد اختلافاتی نو شود اما این دلیل موثقی برای محافظه کاری و ادامه وضع موجود نمیشود. این یک حقیقت  روشن است که بعضی از اعضای حرکت ملی، این حرکت را سکوی پرتاب خود قرار داده اند، تعدادی آن را محیطی برای همسر گزینی پنداشته اند، افرادی آن را مکانیزمی برای ایجاد شهرت و نام آوری برگزیده اند، اشخاصی حرکت ملی را ارث پدری و ملک  شخصی خو تصور کرده اند و اندکی نیز این حرکت را فرصتی برای وقت گذرانی  و تفریح دیده اند. در این میان بر کسی پوشیده نیست که با این اشخاص نه می توان به مبارزه منسجم بر خواست نه می توان آینده ای برای حرکت ملی متصور شد. لذا کنار گذاشتن افراد سود جو ولو به قیمت از دست دادن روابط شخصی امری حیاتی است. مادامی که محافل افشا و بدگویی در حرکت ملی حکم فرمایی می کند درجا زدن تشکیلاتهایمان امریست گریز ناپذیر.
۳-   پس از رساندن اعضای با سابقه حرکت ملی به سطحی مورد قبول نیاز به یک ارگان و یا تشکیلات و یا کار گروه مخصوص مطالعه مشکل، احساس میشود. گرچه در سالهای گذشته گروه هایی با نام های مختلف اقدام به تئوریزه کردن این مبارزه کرده اند اما متاسفانه تلاش صادقانه آنها فراتر از یک سایت، دو وبلاگ و چند اعلامیه نرفته است. در حالی که برای مقابله و شکست گروهی مثل” پ ک ک “حداقل یک سازماندهی چندین برابر بزرگتر از آن نیاز است. ذکر این نکنه لازم میباشد که به وجود آمدن چنین گروهی مستلزم کاری طاقت فرسا و زمانی انبوه است ولی این بار کاری سنگین، دلیلی قانع کننده برای کنار گذاشتن این ایده نمیشود.
۴-   از دیرباز مبارزه مدنی و مسالمت آمیز یکی از تاکتیک های غیر قابل چشم پوشی برای فعالین حرکت ملی آزربایجان بوده است. اما با دقت در عمق مساله هر عقل سلیمی به این نتیجه خواهد رسید که با تاکتیک مسالمت آمیز نمیتوان در مقابل نیرویی مسلح و زیاده خواه مقاومت نمود. برای سرکوب شهوت زیاده خواهی گروه های کرد، وجود سازمانی هم سنگ با آنها ضروری میباشد. تعبیر فوق به معنی مسلح نمودن لایحه های حرکت ملی نیست بلکه آماده سازی عموم ملت برای درک بهتر وضعیت و آماده سازی افکار عمومی برای قبول شرکت در برخوردهای فیزیکی سنگین و مردمی است. توضیح اینکه در حال حاضر نه امکان به دست گیری سلاح وجود دارد و نه پتانسیل مدیریت توده ای مسلح در تشکیلات های آزربایجانی دیده میشود. پس به عقیده بنده بهترین راه، آماده سازی فکری فعالین و توده های مردم برای حضور در مبارزه ای همه جانبه، هماهنگ، سخت و در موارد مورد لزوم خون بار است. باید تابوی “مبارزه پاستوریزه” را شکست!
۵-   این امر بر کسی پوشیده نیست که ایجاد جبهه ای منفرد علیه گروه هایی که خیلی از حامی دارند به شکست محکوم است. بدین دلیل، کسب روابطی با کشور های دوست مانند ترکیه و آزربایجان شمالی که بتوان با استفاده از آن روابط در صورت لزوم مبارزه ای هماهنگ را پیش برد، امریست حیاتی. ایجاد این کانالها بدین سادگی عملی نخواهد بود و در بند موارد ذکر شده فوق خواهد بود. کاملا واضح است که دولت های دوست و برادر در علم سیاست هیچ امتیاز مخصوصی را برای ما متصور نخواهند شد مگر آنکه منافع ملی ایشان ایجاب کند!! پس با این توصیف، باید راهی را پیمود که منجر به روی هم افتادن مسیر های منافع تمامی طرف ها شود. مثال بارز این امر در حال حاضر “ارتش آزاد سوریه” است.
۶-   یکی دیگر از گزینه های موجود اما ضعیف برای مبارزه همه جانبه با تروریسم سازمان یافته کرد استفاده از نیروهای موجود در داخل نیرو های مسلح نظام فعلی ایران است. گرچه این ایده منتقدان بسیار زیادی میتواند داشته باشد اما می تواند مثال قبلی را دوباره ذکر نمود. بر همه روشن است که اگر انشقاقات موجود در ارتش بشار اسد نبود در حال حاضر شاهد موجودیتی به نام “ارتش آزاد سوریه” نبودیم. حرکت ملی آزربایجان نیز میتواند با استفاده از روشهایی ولو بسیار دشوار سناریویی مشابه سوریه را در ابعادی متناسب با آزربایجان جنوبی اجرا نماید.
۷-   و در نهایت باید بازگشتی دوباره داشت به اصول اولیه حرکت ملی آزربایجان، در مواردی شنیده شده است که بعضی از منتصبین یکی از تشکیلات ها در اجتماعاتی سخن از عدم وجود مشکلی بنام “کرد” در آزربایجان به میان آورده است! تعجب بر انگیز تر آنکه این افراد بر اساس پیشینه خود در گروههای چپ اوایل انقلاب ۵۷ ایران، اعتقاد کاملی بر این سخنان خود دارند. با این مثال باید بدین نکته رسید که عدم وجود خواسته هایی جامع و مشخص در حرکت ملی آزربایجان کار را بدین نقطه کشانده است. مشکل عدم غنای حرکت ملی در باب تئوریک مشکلی دیرینه است که در صورت ادامه باعث ضربات مهلکی در آینده خواهد شد. پیشکسوتان و فعالین برجسته حرکت ملی باید به تبادل افکار پرداخته و با ایجاد بحث های چالشی این کمبود را جبران نموده و مانع از به هدر رفتن نیروی حرکت شوند. گجاندن مساله غرب آزربایجان به عنوان یکی از مسائل محوری در گفتمان حرکت ملی  بسیار واجب تر از مثلا گنجاندن مسائل فمینیستی است.
در انتهای سخن باید دوباره متذکر شد که مطالب بالا صرفا به عنوان نقد و پیشنهاد بوده و صحت کامل آنها متصور نیست.  با این حال ذکر چند باره این نکته خالی از لطف نیست که لازمه رسیدن به سرزمینی تک ملته ، یکدست و بدون مشکل، گذر از مراحلی دشوار و درد آور است.
رئوف حکمت دوست
تبریز
۱۶ مرداد ۱۳۹۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر