۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

استفاده ابزاری از نیروی طبیعت برای اسکان اجنبی‌ها و اخراج ترک‌ها-مقاله علمی-سیاسی جمعی از فعالان مدنی آذربایجان

اورمو ایشچیلری :اؤیرنجی سسی:استراتژی استفاده ابزاری از نیروی طبیعت در جهت تسریع و تشدید وقوع بلایای طبیعی به منظور زایمان فرزند شوم سیاست و استقرار سرسپرده های رژیم‌های خائن به مصلحت ملت‌های مظلوم و ستم دیده ترک تبار در طول تاریخ پرفراز و نشیب ملت ترک به ویژه ملت ترک آذربایجان چیز تازه ای نیست. دست‌کاری و دخالت در نیروی عظیم طبیعت همچون سد سازی بر روی گسل‌های فعال منطقه آذربایجان که اجرای این طرح‌ها توسط سپاه پاسداران بدون حضور دانشگاهیان انجام گرفته، در جهت مسکوت ماندن شرایط تکتونیکی منطقه بوده است، اهداف این پروژه ها، اختلال در تعادل تکتونیکی و ایجاد زلزله های القائی در مناطق آذربایجان، به منظوراخراج ترک‌ها و اسکان اجنبی‌ها می
باشد، به گونه ای  که احداث سدها بر روی این گسل‌های شناخته شده، نه در نتیجه عدم مطالعه، بلکه کاملاً مطالعه شده به منظور شناسایی نقاط حساس تکتونیکی، جهت بر هم زدن تعادل تکتونیکی منطقه بوده است، چنانکه گسترش عمدی و هدفمندانه تأسیسات شهری به سمت گسل فعال تبریز به منظور قتل عام زنان و کودکان بی گناه آذربایجان، آن هم در عصر گفتگوی تمدن‌ها و احقاق حقوق ملت‌ها و اقلیت‌ها بر اساس منشور جهانی حقوق بشر، نمونه بارزی از توحش رژیم شونیسم فارس است. همچنان که خشکاندن عمدی دریاچه ارومیه و به بن بست رساندن راهکارهای مقابله با آن در منطقه آذربایجان که طبق مدارک و تحقیقات مصداقی از بهشت برینی است که خداوند در قرآن مبین خود به آن اشاره کرده است، نشان دهنده عقده تاریخی طرفداران نازیسم و فاشیسم پان فارس در عصر جهانی شدن است. همچنین الگوبرداری از سیاست‌های رژیم صهیونیستی در سال‌های گذشته، در جهت خرید مناطق زلزله زده اهر-ورزقان آذربایجان، و اغفال ساکنین این مناطق به منظور ترک خانه اجدادیشان، و اسکان کارگران و سرمایه گذاران ارمنی و اکراد به بهانه بهره برداری از منابع زیرزمینی آن‌ها و کمک به زاد و ولد و اسکان اجنبی‌ها، درست در نقطه مقابل قره‌باغ آذربایجان شمالی، بیش از پیش پرده های آغشته به سیاست کریه رژیم متوهم فارس را آشکار می‌سازد. در این پژوهش با استفاده از نتایج تحقیقات و مقالات منتشر شده در مجلات علمی و پژوهشی مورد تائید وزارت علوم و همچنین کنفرانس‌های علمی معتبر و پایان نامه های دانشگاه های تراز اول داخلی و نیز با استفاده از آمار سازمان‌های داخلی و اطلاعات ارائه شده در سایت سازمان‌های مربوطه به ارائه مستندات علمی سیاست‌های ترک ستیزانه، در قالب مقاله ای کوتاه پرداخته شده است. جهت دریافت اطلاعات تکمیلی می‌توانید به منابع ذکر شده در قسمت مراجع در صفحه آخر مراجعه فرمایید.
کلمات کلیدی: زلزله القائی، گسل تبریز، مکان یابی سد، دریاچه ارومیه، زلزله اهر-ورزقان
مقدمه
یکی از مهم‌ترین مباحث در امر سدسازی، مبحث مربوط به مکان یابی سد می‌باشد. به طور کلی در این‌گونه مطالعات، مهم‌ترین مرحله، مرحله تعیین معیارهای موثر به منظور شناسایی مکان مناسب جهت احداث سدها می‌باشد.
دکتر خداشناس و یار احمدی در مطالعه ای تحت عنوان، مکان یابی سدهای مخزنی با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چند معیاره، پس تعیین معیار های مناسب و با استفاده از مدل ارائه شده از سه روش برتر تصمیم گیری چند معیاره شامل روش‌های TOPSIS, AHP, DEMATEL  جهت تعیین مکان مناسب به منظور پروژه سد سازی، مطالعه ای انجام داده‌اند که با توجه به نتایج این مطالعات، وزن نهایی معیارها و یا به عبارتی اولویت عوامل موثر در مکان یابی سد در جدول ۱ ارائه شده است ]۴].
جدول ۱: وزن معیارها و یا اولویت عوامل موثر در مکان یابی سد در یک محدوده مطالعاتی
با توجه به جدول ۱ مشاهده می‌شود که معیار سلامت ساختگاه سد دارای اولویت ۱ و بیشترین وزن، به منظور تعیین مکان مناسب جهت سد سازی می‌باشد.
با نگاهی گذرا به مطالعات گوناگون مربوط به مکان یابی سد]۳]، ]۱۴] و ]۱۵] ملاحظه می‌شود که سلامت جایگاه سد و فاصله از گسل جزو مهم‌ترین معیارها جهت شناسائی مناطق مناسب به منظور سد سازی می‌باشد. دلیل اهمیت معیارهای ذکر شده، تأثیر به سزای آن‌ها در ایجاد زلزله‌هایی تحت عنوان زلزله القائی می‌باشد.
زلزله القائی
به طور کلی لرزه خیزی القایی زلزله‌هایی را توصیف می‌کندکه، به طریقی در ارتباط با فعالیت‌های انسانی هستند.این رویدادهای لرزه ای یا به طور کامل ناشی از فعالیت‌های بشری می‌باشند و یا اینکه در مناطق فعال تکتونیکی در اثر تغییر وضعیت کلی تنش روی می‌دهد، به طور خلاصه، ساخت سد به صورت زیر میدان تنش طبیعی را تغییر می‌دهد:
الف- وارد کردن وزن اضافه ناشی از بارگذاری ارتفاع آب پشت سد
ب- افزایش فشار آب منفذی در سطح شکستگی‌ها
ج-کاهش اصطکاک سطح گسل‌ها به خاطر نقش نرم کنندگی و روغن کاری آب]۲].
تحقیقات موید آن است که در برخی از نقاط که از لرزه خیزی پایینی برخوردار بوده‌اند، پس از احداث سد و آبگیری مخزن آن، زمین لرزهایی شدیدی به وقوع پیوسته است، مشکل خطرناکی که زلزله های القایی در پی داشته است، به جلو انداختن زلزله های طبیعی و یا تشدید آن‌ها می‌باشد. چنانچه به دنبال آبگیری سد کوینا  (Koyna )در هندوستان یکسری زمین‌لرزه متوالی به وقوع پیوست و متعاقب آن یک زمین لرزه مخرب با بزرگی ۳/۶ محل سد و محدوده اطراف آن را لرزاند و خساراتی زیادی به بار آورد، ]۱۳].
تأخیر زمانی بین پر شدن کامل مخزن تا شروع زلزله‌ها بسته به خصوصیات مخزن و خواص سایت محلی، ممکن است از چندین ماه تا چندین سال طول بکشد]۳]. زلزله های القایی مخازنی که تأخیر دارند، ممکن است عمیق‌تر باشند یعنی در عمق ۱۰ تا ۱۲ کیلومتر، که این‌گونه زلزله‌ها ممکن است ۱۰ تا ۱۲ سال پس از پر شدن مخزن حاصل شوند]۱۳].
زلزله ایالت سیچوان چین ۲۰۰۸
در ۱۲ می سال ۲۰۰۸، زلزله‌ای به بزرگی ۹/۷ ریشتر ناحیه شرقی استان سیچوان چین را به لرزه درآورد. این زمین‌لرزه منجر به از دست رفتن جان ۷۰‌هزار تن، بی‌خانمانی ۵ میلیون نفر، مسدود شدن مسیر رودخانه‌ها و در خطر انهدام قرار دادن بیش از ۳۰۰ سد انجامید که مورد آخر، هنوز هم جان انسان‌ها و ساختارها را تهدید می‌کند. علاوه بر این، زلزله با ویرانی یک کارخانه مواد شیمیائی در شهر سیفانگ همراه بود که عواقب زیست‌محیطی آن هنوز مشخص نشده است. بر اساس نظریه‌ای که اخیراً توسط برخی زلزله‌شناسان مطرح شده، جدیدترین سد در استان سیچوان که آب‌گیری آن در سال ۲۰۰۶ تکمیل شد، مسبب احتمالی این واقعه است. این سد که به زیپینگ‌پو موسوم است، بر روی رود مین در نزدیکی دیوجیانگیان بنا شده است. فان شیائو، مهندس ارشد اداره زمین‌شناسی و مواد معدنی سیچوان، در این رابطه به آسوشیتدپرس گفته است که وزن فوق‌العاده زیاد آب پشت سد که معادل ۳۱۵ میلیون تن است، احتمالاً در زمان و بزرگی وقوع زلزله موثر بوده است. به گفته وی، گرچه پیشامد زلزله در این منطقه امر نادری نیست، ولی سابقه وقوع چنین زمین‌لرزه‌ای با این بزرگی به هزار سال پیش باز ‌می‌گردد. وی در توضیح نظرش می‌گوید: «من نمی‌گویم که اگر سدی وجود نداشت، زلزله‌ای هم در کار نبود؛ ولی حضور سدی به بزرگی زیپینگ‌پو می‌تواند در تغییر بزرگی و زمان لرزه و در نتیجه، افزایش شدت و تلفات آن موثر باشد.» راجر ماسون، زلزله‌شناس در سازمان زمین‌شناسی انگلیس می‌گوید که حداقل جُرم سد زیپینگ‌پو،‌ تسریع در روند وقوع زلزله بوده است. فان، مهندس چینی که خود در سال ۲۰۰۳ با ساختار فعلی زیپینگ‌پو به شدت مخالفت کرده بود، نسبت به خطرات بالقوه دیگر این سد هشدار می‌دهد. او ابراز نگرانی می‌کند که یک حادثه پیش‌بینی نشده دیگر می‌تواند به تخریب دره رود مین بیانجامد. دولت چین زمین‌لرزه سیچوان را به عنوان یک حادثه طبیعی اجتناب‌ناپذیر توصیف کرده، به این ترتیب، با وجود تمام هشدارها و اعلان خطرها، سدهای بزرگ همچنان در حال بنا شدن هستند. البته در این میان دانشمندانی وجود دارند که هنوز در مورد اهمیت وجود سد زیپینگ‌پو در بروز زلزله سیچوان متقاعد نشده‌اند و آن را فقط عاملی فرعی به شمار می‌آورند. به عنوان مثال، لی شینگ‌لین، زمین‌شناس در اداره دولتی زمین‌لرزه چین، عقیده دارد که ذخیره سد تنها سبب افزایش فعالیت‌های زمین ساختی می‌شود و نمی‌تواند به تنهایی به وقوع زلزله منجر شود. با این وجود، خود شینگلین باور دارد که کاهش ذخیره آب پشت سد از پاییز ۲۰۰۷ تا زمان وقوع زمین‌لرزه،‌ و نفوذ آب به گسل دلیل عمده این پیشامد ناگوار بوده است]۸].
بررسی موردی برخی از سدهای احداث شده در آذربایجان جنوبی
در این مقاله سه سد مخزنی سبلان واقع در شهرستان مشکین شهر و گیلارلو واقع در شهرستان گرمی در استان اردبیل و سد ستارخان واقع در شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از نتایج تحقیقات دکتر بیاتی خطیبی بر روی سد سهند استفاده شده است.
ابتدا نقشه گسل‌های منطقه از سازمان زمین شناسی و سایت لرزه نگاری ایران تهیه شد، سپس گسل‌های مناطق مورد بررسی در برنامه ARC GIS رقومی گردید و پس تعیین سیستم تصویر هر یک از مناطق، در نهایت با تبدیل فرمت نقشه‌ها به فرمت kmz  نقشه های مربوطه به محیط برنامه ماهواره google earth انتقال داده شد، که نتایج در شکل‌های ۱، ۲ و ۳ نشان داده شده است. با توجه به تصاویر مشاهده می‌شود که هیچ یک از سدهای موردی نه تنها فاصله مناسبی از گسل‌ها نداشته، بلکه ساختگاه سد سبلان در منطقه ای قرار گرفته که گسل‌ها دارای بیشترین پراکنش در آن منطقه می‌باشد.
همچنین مشاهده می‌شود که سد گیلارلو دقیقاً چسبیده به گسل فعال و خطرناک گرمی احداث شده است. می‌توان اذعان کرد که سد گیلارلو نماد بدترین نوع مکان یابی، جهت احداث سد می‌باشد به طوری که نتایج تحقیقات شاملو و همکاران نشان می‌دهد که سد گیلارلو یکی از مهم‌ترین منابع آب شرب شهر گرمی، به علت داشتن کیفیت نامطلوب، موجب بروز مشکل طعم و بو در آب شهر گردیده است، همچنین بار مواد آلاینده ورودی به مخزن بیش از حد استاندارد می‌باشد که مهم‌ترین منابع آلاینده مخزن سد جنس زمین حوزه آبریز و فاضلاب‌های کشاورزی می‌باشد ]۱۰].
با نگاهی به آمار زلزله اخیر اهر-ورزقان مشاهده می‌شود که کانون اصلی زلزله و همچنین اکثر پس لرزه ها در فاصله حدود ۳ کیلومتری سد ستارخان قرار داشته است]۹]، چنانچه برخی خبرهای ضد و نقیض حاکی از ترک خوردگی در بدنه این سد مخزنی بوده است، به هر حال آنچه که توجیه علمی و منطقی ندارد فاصله اندک این سد از گسل فعال و شناخته شده اهر –ورزقان می‌باشد. چنانچه رستم زاده و همکاران در پایان‌نامه ارشد، تحت عنوان ارزیابی سدهای بزرگ در تغییر کاربری اراضی با استفاده از سنجش از دور و GIS  (مطالعه موردی سد ستارخان اهر) نشان داده است که، سد ستارخان دارای دو اثر مستقیم و غیر مستقیم در محیط اطراف خود می‌باشد، تغییر کاربری باغات و کشاورزی به کاربری ساختمانی و سطوح آبی از اثرات مستقیم و زیان باری بسیار بالا و تغییر کاربری اراضی دیم و بایر به باغات و گسترش اراضی ساختمانی شهری از اثرات غیر مستقیم آن و به ترتیب با زیانباری کم و بسیار زیاد می‌باشد]۶].
دکتر بیاتی خطیبی در تحقیقات خود بر روی سد سهند واقع در شهرستان هشترود، اذعان کرده است که محل احداث سد، درست در بالای طاق چین خوردگی بزرگ قبلی قرار گرفته و در محدوده های نزدیک به آن، گسل‌های فراوانی وجود دارد که تمامی آن‌ها از فعال بودن تکتونیک منطقه در گذشته حکایت می‌کند و فعالیت مجدد آن‌ها نیز دور از انتظار نیست، چنانچه در بخشی که سد احداث شده، روستا های زیادی گسترده شده است که احداث سد مذکور می‌تواند زندگی روستاییان را تحت تأثیر قرار دهد، در اثر این بی توجهی‌ها، انسان در واقع، اجزای سیستم‌ها را به چالش می‌طلبد، که نتیجه منفی چنین چالش‌هایی در درازمدت متوجه ساکنین این حوزه خواهد بود ]۱].
 
شکل ۱: موقعیت سد سبلان واقع در شهرستان مشکین شهر (خطوط قرمز گسل‌های اصلی و فرعی هستند که سد کاملاً بر روی آن قرار گرفته است)
شکل ۲: موقعیت سد گیلارلو واقع در شهرستان گرمی (چسبیده به گسل اصلی )
شکل ۳: سد ستار خان واقع در شهرستان اهر (فاصله از گسل در حدود ۳ کیلومتر)

امروزه با مراجعه به رسانه‌ها و سایت‌های شونیزم حاکم، ملاحظه می‌گردد که گزارشات و مقالات متعددی در مورد غرق شدن آثار باستانی، در صورت آبگیری فلان سد به رشته تحریر درآمده است، حجم مقالات انتقادی و گزارش‌ها و برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای در این زمینه به حدی است که به مخاطبین این‌گونه القا می‌شود که رژیم حاکم سعی در تخریب آثار تاریخی شونیزم متوهم فارس دارد، هر چند که نویسندگان این مقاله مخالفت خود را با هرگونه تخریب آثار و شواهد تاریخی هر ملت و قومی ابراز می‌کنند اما، متقابلاً بیزاری خود را از این‌گونه سیاست تبلیغاتی و تناقض عملکردی رسانه‌ها نیز اعلام می‌کنند. سخن آنکه با توجه به مستندات جدول ۱ مشاهده می‌شود که معیار تخریب آثار باستانی، تاریخی و مذهبی در مکان‌یابی سد از نظر وزن و اولویت در ردیف دهم قرار دارد در حالی که اولویت و اهمیت معیار سلامت ساختگاه سد در ردیف یکم قرار گرفته ست، اما متأسفانه هیچ‌گونه اطلاع رسانی و انتقادی در این زمینه در رسانه های شونیزم حاکم صورت نمی‌گیرد، گویی که این مخروبه‌ها و مجعولات مجلل شونیسم فارس از جان میلیون‌ها انسان آذربایجانی عزیزتر است. آیا این جنجال تبلیغاتی در خصوص تخریب آثار باستانی در نتیجه آبگیری برخی از سدها و سکوت در قبال جان میلیون‌ها زن و کودک بی گناه آذربایجان در جهت سرپوش گذاشتن به آثار مخرب سدهای آذربایجان جنوبی نیست؟ اگر این‌گونه نیست پس این تناقض کاملاً آشکار رسانه ای ناشی از چیست؟ آیا غیر از آن است که می‌خواهید با جنجال تبلیغاتی احساسات مخاطبین نا آگاه را به انحراف بکشانید و صدای بی گناهان آذربایجان را خفه کنید؟
گسل تبریز
گسل شمال تبریز بزرگ‌ترین گسل در شمال غرب کشور بوده که گستره آن از مرند (دامنه شمالی میشو داغی) تا بستان آباد با راستای شمال باختری- جنوب خاوری به طول حدود ۲۰۰ کیلومتر امتداد دارد. گسل‌های گیلاتو- سیه چشمه-خوی و گسل چالدران (در شمال شرق دریاچه وان ترکیه) شاخه‌هایی مرتبط با این سامانه امتداد لغز راست گرد بزرگ هستند و با این که هیچ زمین لرزه بزرگ طی ۲۳۰ سال گذشته در تبریز به ثبت نرسیده است ولی نگاهی به زمین‌لرزه‌های تاریخی تبریز و آبادی‌های مجاور آن نشان می‌دهد که این گستره بارها رخدادهای ویرانگری را متحمل شده است]۱۲].
دکتر روستایی در مطالعه ای تحت عنوان پهنه بندی خطر گسل تبریز برای کاربری‌های مختلف اراضی شهری (شکل ۴ )عنوان کرده است که با توجه به اطلاعات موجود، تبریز تنها شهر کشور است که از نظر خطر زلزله در موقعیتی قرار دارد که در تقسیم بندی پهنه های خطر جزو مناطق با خطر نسبی بالاست. ایشان در قسمت بحث و نتیجه عنوان کرده‌اند که در شهری مثل تهران، گسترش شهر به سمت گسل‌ها قبل از پیشرفت علوم وابسته به زلزله شناسی، که به شناسایی گسل‌ها انجامید، اتفاق افتاده است و در این مرحله امکان جلوگیری از این روند وجود ندارد. اما در شهر تبریز وضعیت چنین نبوده است. مناطق بسیار وسیعی که تا چند سال اخیر کاملاً خالی از سکنه بوده‌اند و یا با وجود مشخص بودن محل دقیق گسل‌ها و دلایل کافی مبنی بر فعال بودن آن، ساخت و ساز به این سمت هدایت شده است. گسل تبریز که زمانی از ۳ کیلومتری شهر تبریز عبور می‌کرد، در حال حاضر جزو یکی از محله های شهر تبریز به حساب می‌آید. شهرک‌های باغمیشه، ولی امر، یوسف آباد و ارم دقیقاً بر روی روند اصلی گسل شمال تبریز احداث شده‌اند، فرض اینکه هر کجا می‌خواهیم بسازیم، ولی محکم بسازیم، امری است که به شدت از سوی کارشناسان علم زلزله رد می‌شود]۵].
شکل ۴: نقشه پهنه بندی خطر زلزله در کاربری اراضی شهری تبریز
منبع: روستایی، ۱۳۸۵
بر اساس تحقیقی که در زمینه حریم گسل‌های ایران انجام پذیرفته است، حریم خطر گسل تبریز ۴ کیلومتر تعیین شده است]۷]؛ و این در حالی است که مناطق با تراکم بالای جمعیتی در شمال شهر، در فاصله بسیار اندکی از گسل (۵۰۰ متری خطر گسل) بنا شده‌اند، گسترش شهرها بر اساس طرح جامع انجام می‌پذیرد. طرح جامع، محدوده های شهری را مشخص می‌کند و نیز کاربری اراضی مختلف را نیز تعین می‌کند. از طرف دیگر گسترش تبریز بر روی منطقه گسل شمالی تبریز، گسترش بی رویه نیست، چرا که شاهد ساختارمند بودن این مناطق هستیم که مشخص می‌کند بر اساس طرح جامع و یا طرح‌هایی که از سوی سازمان‌های متولی زمین و مسکن دیکته شده، انجام پذیرفته است. ساخت برج‌های نسبتاً بلند، دقیقاً بر روی خط گسلی و نیز شهرک‌های که هنوز هم با شدت هرچه بیشتر گسترش آن‌ها به پای دامنه کوه‌های شمالی شهر ادامه دارد (شکل ۵)، حاکی از برنامه مند بودن چنین گسترشی است. پس فرض اینکه این گسترش توسط مردم و بدون در نظر گرفتن قوانین توسعه شهری انجام پذیرفته، کاملاً رد می‌شود]۵].
شکل ۵: عکس ماهواره‌ای تبریز و حریم گسل تبریز (برگرفته از سایت جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران)

مسئله خشک شدن دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه یکی از مهم‌ترین دریاچه های آب شور دنیا محسوب می‌شود و به دلیل نقش منحصر به فرد خود در محیط زیست منطقه، از سوی سازمان ملل به عنوان منطقه‌ی حفاظت شده و پارک بین‌المللی معرفی شده است]۱۶]. نمونه ای دیگر از سیاست‌های کثیف شونیسم فارس مسئله خشک شدن عمدی دریاچه ارومیه از طریق احداث سدهای متعدد در سر شاخه های این حوزه آبریز است.
نتایج پژوهش‌ها و تحقیقات نشان می‌دهد که در ۱۰۰ سال اخیر وقوع خشک سالی‌های متعدد (شکل ۶) هیچ کدام تا این حد باعث کاهش تراز آب دریاچه نشده است ]۱۱].
همچنین رسوب گذاری پیوسته مربوط به محیط دریاچه فوق اشباع از نمک نشان می‌دهد که از ۱۳ هزار سال پیش تاکنون در دریاچه ارومیه بجز نواحی کرانه ای ثبات محیط دریاچه ای طولانی مدت حاکم بوده است که خشکسالی‌های مختلف بر آن تأثیرگذار نبوده است]۱۱].
شکل ۶: تغییرات سطح تراز دریاچه ارومیه در ۸۰ سال گذشته، برگرفته از آمار آب منطقه ای آذربایجان غربی و شرقی ۱۳۸۹ (همان طور که مشاهده می‌شود در طول دهه های متوالی سطح تراز دریاچه هرگز به سطح تراز فعلی نرسیده است)
همچنین نتایج تحقیقات اذعان داشته که عوامل اقلیمی و هیدرولوژیکی در خشک شدن اخیر دریاچه ارومیه هیچ گونه تأثیری نداشته است. چنانچه با تهیه آمار مربوط به حجم ورودی رودخانه های غرب حوزه آبریز دریاچه ارومیه از آب منطقه ای آذربایجان غربی و بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که مقدار حجم جریان‌های ورودی در این رودخانه‌ها در طول مدت آماری ۱۳۸۷-۱۳۷۷ نسبت به میانگین دراز مدت آن با وجود شرایط ترسالی های اخیر، به شدت کاهش یافته است، که در شکل ۷ ارائه شده است.
شکل ۷: مقایسه متوسط ۱۰ ساله حجم جریان ورودی غرب حوزه آبریز ارومیه با متوسط دراز مدت
آنچه که باعث خشک شدن دریاچه شده است سدسازی حساب شده و هدفمند در جهت به هم زدن تعادل اقلیمی، زیست محیطی و تکتونیکی منطقه، در نتیجه به هم خوردن تعادل ایزوستازی است.
مورد مشابه دریاچه ارومیه فاجعه زیست محیطی قرن بیستم یعنی خشک شدن دریاچه اورال در نتیجه سیاست‌های شوم جماهیر شوروی سابق در منطقه ترک نشین قزاقستان و ازبکستان بوده است، آرال در گذشته یکی از چهار دریاچه بزرگ دنیا بود که ۶۸ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت اما از دهه ۱۹۶۰، دولت شوروی با انحراف مسیر رود آمودریا و سیر دریا، باعث شد این دریاچه رفته رفته خشک شود شکل ۶٫ بخش کوچک باقی‌مانده این دریاچه هم، گرفتار آلودگی‌هایی نظیر دورریزهای آزمایش‌های نظامی، کودهای شیمیایی، آفت‌کش‌ها، و پسماندهای پروژه‌های صنعتی و همچنین درصد نمک بسیار بالا شده است. آلودگی زیست‌بوم بزرگ‌ترین مشکل این پهنه آبی شده است، همچنین منطقه اطراف دریاچه آرال دچار آلودگی‌های زیست‌محیطی مهیبی شد که با افزایش بیماری‌ها خود را نشان داد، بسیاری از کودکان به دنیا آمده دارای اختلال جسمی بوده. پس‌روی آب دریاچه تغییرات آب ‌و هوایی را نیز در منطقه ایجاد کرد که طی آن تابستان‌ها گرم‌تر و خشک‌تر و زمستان‌ها سردتر و طولانی‌تر شده‌اند، همچنین در پی کاهش مساحت این دریاچه صنعت پر رونق ماهیگیری در آن تقریباً از میان رفت که موجب بیکاری و مشکلات اقتصادی و مهاجرت‌های میلیونی شد.
شکل ۸: تصاویر ماهواره ای دریاچه آرال و مقایسه مساحت آن بین ژوئیه ۱۹۸۹ و مارس ۲۰۱۰
حال متأسفانه اولین فاجعه زیست محیطی قرن بیست و یکم در منطقه ترک نشین آذربایجان در نتیجه سیاستهای ترک ستیزانه شونیسم فارس در حال وقوع است شکل ۹ و ۱۰٫ آیا خشک شدن این دو دریاچه مهم در بین صدها و هزاران دریاچه موجود در جهان آن هم هر دو فاجعه در مناطق ترک نشین، می‌تواند تصادفی باشد؟ با کدام منطق علمی می‌توان، طبیعی بودن این دو فاجعه را توجیه کرد؟ آیا بدیهی‌تر از این وجود دارد که در صورت احداث سدهای متعدد در سر شاخه های حوزه آبریز یک دریاچه، مقدمات خشک شدن آن دریاچه را فراهم می‌کنیم؟ آیا این موضوع بدیهی را مجریان پروژه سد سازی گسترده در حوزه آبریز دریا ارومیه نمی‌دانستند؟ صد البته که کاملاً واقف بر این امر بودند و می‌دانستند که در صورت خشک شدن این دریاچه شاهد تغییرات اقلیمی و فاجعه زیست محیطی و انسانی و مهاجرت میلیون‌ها آذربایجانی ساکن در محیط تحت تأثیر این فاجعه خواهند بود. آیا غیر از آن است که شما روسیاهان تاریخ بشریت، با صرف هزینه های هنگفت از بیت المال همین مستضعفان و روستائیان اسیر درد فقر و فلاکت، در حال اجرای پروژه های هستید که درد مرگ و بیماری و آوارگی را بر آن بیفزایید؟  آری یقین دارم که  برای شما طرفداران نازیسم ، دیدن جنازه های کودکان و زنان بی آلایش و بی گناه زلزله اخیر،  بسی لذت آور بود
شکل ۹: تصاویر ماهواره ناسا از دریاچه ارومیه و مقایسه مساحت آن بین سال‌های ۱۹۸۵ و ۲۰۱۰
شکل ۱۰: جدیدترین تصویر ماهواره ای دریاچه ارومیه ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ (همان‌گونه که مشاهده می‌شود، دریاچه قربانی سیاست‌های ترک ستیزانه پان فارسیسم، نفس‌های آخر را می‌کشد)
اظهارت مردمان مصیبت زده زلزله اخیر
و اما مورد مهم دیگر این است بنا به اظهارات مردمان مصیبت زده زلزله اخیر از سه سال پیش رژیم متوحش و متوهم شونیسم فارس به طور مخفی در پشت پرده های آغشته به سیاست کریه خود، سیاست‌های رژیم صهیونیستی را به عنوان یک تجربه تاریخی مورد آزمون قرار داده‌اند، به طوری که سعی در خرید مناطق زلزله زده در قبال پرداخت مبالغ نا چیزی در مقایسه با ثروت غنی منابع طبیعی و اغفال آن‌ها در جهت ترک خانه و کاشانه آبا و اجدادیشان داشته است، چنانچه به بهانه استخراج معادن و استفاده از کارگران و سرمایه گذاران ارمنی و اکراد و ایجاد شهرک‌های جدید برای این افراد و کمک به ساخت و ساز و زاد و ولد ارمنی‌ها و اکراد در صدد ایجاد قره باغی دیگر دقیقاً در نقطه مقابل آذربایجان شمالی بوده است، اما ملت غیور آذربایجان مشت محکمی بر دهان خائن‌های تاریخی ملت ترک یعنی داشناک های ارمنی زده‌اند. اما متأسفانه وقوع زلزله القائی کمک ابزاری شده است برای اجرای این اهداف و طرح‌های عقیم شونیسم حاکم.
نتایج و پیشنهادات
با توجه به موارد گفته شده چنین به نظر می‌رسد که سیاست‌های ترک ستیزانه رژیم حاکم عمدتاً از کشورهای روسیه و چین کپی برداری می‌شود، چرا که به دلیل متمرکز شدن جمعیت ترک‌ها در این کشورها، سیستم‌های برنامه ریز و تمامیت خواه کشورهای مذکور به طور ناجوانمردانه ای در حال استفاده ابزاری از نیروی طبیعت، به صورت تحمیل، تسریع و تشدید بلایا و به هم زدن شرایط متعادل زیست محیطی و تکتونیکی منطقه به منظور نسل کشی پنهان ملت‌های ترک مبادرت می‌ورزند، اهداف آنها فراهم کردن شرایطی اجباری برای آوارگی میلیونها ترک تبار از سرزمین های اجدادیشان است، چنانچه به نظر می‌رسد یکی از عوامل مهم نزدیکی سیاسی این سه کشور، مسئله، حقوق ملت‌های ترک می‌باشد.
از ملت رشد آذربایجان تقاضا می‌شود بیش از پیش هشیار بوده و با حمایت از مناطق زلزله زده، رژیم خائن به مصلحت این ملت بزرگ را در راستای اجرای طرح‌ها و نقشه های پلید ناکام بگذارند و نسل کشی از نوع دیگر را غیر ممکن سازند. این ملت لیاقت این را دارند که از ملت‌های مظلومی همچون فلسطین و قره‌باغ حمایت کند نه اینکه خود به فلسطین و قره باغی دیگر تبدیل شود. . ملتی که بیشترین شهیدان را در هشت سال دفاع مقدس به خاطر منافع ملی و آرمان‌های الهی ایرانیان داده است؛ و با تمام احترامی که به خون شهیدان قائلیم، ذکر این نکته توهمات نیست که شاید هشت سال دفاع مقدس هم هیچ پایه و اساس ملی و الهی نداشته است، بلکه آن هم کمک ابزاری برای معدوم ساختن ملت غیور آذربایجان از صحنه تاریخ ایران بوده است.
حربه جدید تولید تکرار تاریخ نیست بلکه معدوم ساختن برگه تاریخ است.
مراجع
۱-      بیاتی خطیبی، م.، بررسی نحوه تأثیر سد سهند بر تغییر مورفولوژی بستر جریان رودخانه قرنقو، بر ویژگی‌های فرسایشی و رسوب زایی آن. مجله جغرافیا و توسعه، شماره ۱۱، بهار و تابستان ۱۳۸۷٫
۲-      حافظی مقدس, ن.، عسگری، ق.، نهمین همایش انجمن زمین شناسی ایران، دانشگاه تربیت معلم تهران، ۱۳۸۴٫
۳-      حوزقی، ع.، شمسایی، ا.، مکان‌یابی مخازن آبی با استفاده از GIS و روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS فازی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۸۸٫
۴-      خداشناس، م.، یار احمدی، ن.، مکان یابی سدهای مخزنی با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چند معیاره. نهمین کنفرانس هیدرولیک ایران، دانشگاه تربیت مدرس، آبان ۱۳۸۹
۵-      روستایی، ش.، دانشیار جغرافیای طبیعی دانشگاه تبریز، پهنه بندی خطر گسل تبریز برای کاربری‌های مختلف اراضی شهری، آبان ۱۳۸۹
۶-      رستم زاده، ه.، فرج زاده، م.، علیمحمدی، ع.، رضایی بنفشه، م.، ارزیابی سدهای بزرگ در تغییر کاربری اراضی با استفاده از سنجش از دور و GIS  (مطالعه موردی سد ستارخان اهر). پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، تابستان ۱۳۸۳٫
۷-      زارع، م.، شاه پسند زاده، ح.، بررسی مقدماتی لرزه خیزی، زمین ساخت و خطر زمین، ۱۳۷۴٫
۸-      سایت اطلاع رسانی خبر آنلاین (www.khabaronline.ir).
9-      سایت بانک داده های لرزه ای سایت پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله (www.iiees.ac.ir).
10-    شاملو، ا.، ناصری، س.، ندافی، ک.،پایش کیفی آب مخزن سد گیلارلو.سال ۱۳۸۳
۱۱-   لک، ر.، درویشی خاتونی، ج.، محمدی، ع.، ۱۳۹۰٫ مطالعات پالئولیمنولوژی و علل کاهش ناگهانی تراز آب دریاچه ارومیه. فصل نامه زمین شناسی کاربردی، شماره ۴، ص ۳۵۸-۳۴۳
۱۲-   مختاری، د.، آبگیرهای فرو نشستی راستای گسل تبریز، نمونه‌هایی از زمین ریخت های حاصل از زمین ساخت فعال. گروه پژوهشی جغرافیای دانشگاه تبریز، خرداد ۱۳۸۵٫
۱۳-   معهود، م،.پایگاه ملی داده های علوم زمین کشور (WWW.NGDIR.IR)، گردهمایی‌های علوم زمین، تکتونیک و لرزه زمین ساخت.
۱۴-      F.G.Bell, Name Of Book “Engineering Geology”, Second Edition, chapter 9, Geology And Dam Sites
15-    Jabr W.M, El-Awar F.A. (2000) “GIS & Analytic Hierarchy Process for Siting water harvesting reservoirs”, School of Bioresources Engineering and Environmental Hydrology, pages 347-355
16-    Samad Alipour;. Hydrogeochemistry of Seasonal Variation of Urmia Salt Lake, Iran. Saline Systems, 2, (2006) 1-19.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر