۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

موضع سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان در قبال برخي شهرها و مناطق آزربايجان ــ مئهران باهارلي

اورمو ایشچیلری :         توسعه طلبي ارضي كردستاني در پوشش دفاع از حقوق بشر
سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان گزارشي تحت نام "خبرهائي از كردستان" صادر كرده است.
 
روح و ديدگاه حاكم بر اين گزارش مانند بسياري از گزارشات قبلي اين سازمان نوعي قوميتگرائي بدوي و زياده خواهي كردي و توسعه طلبي ارضي كردستاني در پوشش دفاع از حقوق بشر است. اين روح و ديدگاه بسيار ناسالم و فوق العاده مضر، در ضديت كامل با روح و فلسفه دفاع از حقوق بشري ايرانيان كرد و تبليغ همزيستي مسالمت آميز ملل ساكن در ايران قرار دارد. گزارشات سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان، كه علي القاعده مي بايد مربوط به كردستان و كردها باشند، نوعا و همواره شامل مواردي مربوط به تركان و شهرها و مراكز جمعيتي ترك نشين و تاريخي آزربايجاني غير كردستاني از جمله سالماس (سلماس)، خوي، سولدوز (نقده)، بيجار، اورمو (اورميه)،
ماكي (ماكو)، قوشاچاي (مياندوآب)، مراغه، قوروا (قروه)، سايين قالا (شاهين دژ)، تيكان تپه (تكاب) و .... نيز مي باشد. ظاهرا سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان با گنجاندن اخبار شهرهاي ترك نشين و مناطق تاريخي سرزمين آزربايجان در گزارشات منتشره خود، سعي در القاء توهم نخست "كردستاني" و سپس "كردنشين بودن" اين شهرها و مناطق ترك و آزربايجاني دارد. در اين گزارشات و اخبار، به عنوان قاعده اي عمومي، جمعيت اصلي و صاحبان تاريخي آن يعني تركان به عنوان اقليت حاشيه اي و "مهمان آذري" در اين مناطق گويا "اصلا كردنشين" و گويا "هميشه كردستاني" نشان داده مي شوند.
 
ناگفته پيداست كه اين همه، بيش از پرداختن صادقانه به مسائل حقوق بشري كردان و اخبار كردستان، تبليغ و جا انداختن ايده "كردستان بزرگ" و تثبيت اراضي و مرزهاي اين كشور خيالي و سرزمين مجازي در ميان فارسي زبانان و تشكيلات حقوق بشري و نهادهاي سياسي بين المللي است. اكنون آشكار شده است كه "كردستان"، به نحوي كه سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان آنرا ادراك و تعريف مي كند با كردستان بزرگ افراطيون كرد، گروه استالينيستي-تروريستي پ.ك.ك. و بازوي ايراني آن پژاك عينيتي تمام دارد و ملهم از آن است. اين سرزمين تخيلي، بخش وسيعي از مناطق زيست ملل همسايه در خارج كردستان و بدور از حيطه زيست تاريخي كردان، از جمله بسياري از شهرهاي دهها و صدها هزار نفري ترك نشين در جمهوري آزربايجان، عراق، تركيه و سوريه را نيز شامل مي شود. جالب توجه آن كه بسياري از شهرها و مراكز جمعيتي ترك نشين گنجانده شده در اين كردستان بزرگ يا اصلا داراي جمعيت كرد نيستند و يا صرفا چند ده و يا چند صد نفر كرد در آنها ساكنند. در ايران نيز اين كردستان تخيلي، مناطق بسيار وسيعي از سرزمينهاي ترك نشين و آزربايجاني و همچنين بخشهائي از مناطق زيست تاريخي ملل لك، لر، فارس و عرب را در برميگيرد.
 
به نظر مي رسد توهمي كاملا جدي در بسياري از سازمانها و سياسيون كرد در ايران و منطقه ايجاد شده است كه هر مركز جمعيتي، حتي با يكي دو درصد نفوس كرد، و حتي اگر اين نفوس كرد در سالها و ماههاي اخير به اين مناطق مهاجرت كرده باشند، متعلق به "كردستان بزرگ" است و مي بايد در نقشه هاي -چنانچه خود مي نامند- "آخرين مستعمره جهان" گنجانده شود. اين منطق به جز صدور دعوتيه براي جنگهاي قومي و برادركشي، خونريزي و مصيبت چيز ديگري نيست. كاربرد اين منطق غريب، آزربايجانيان را نيز مجاز و محق ميسازد كه اكثر مناطق عراق و قفقاز حتي روسيه و همچنين سراسر ايران را از جمله خود شهرستانهاي سنندج و مهاباد و كرمانشاه را جزء آزربايجان بزرگ دانسته و داخل در نقشه هاي خود كنند! و يا به بلوچهاي مهاجر و اسكان داده شده در تركمنستان جنوبي اين حق را مي دهد كه تركمنستان را بلوچستان بنامند و داخل در نقشه هاي بلوچستان بزرگ سازند.
 
و اين در حالي است كه سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان كه با اصرار مناطق ترك نشين استان آزربايجان غربي را جزء كردستان قلمداد مي كند، هنگام درج اخبار مربوط به مناطق ترك نشين و آزربايجاني قرار داده شده در استانهاي كردستان و كرمانشاهان توسط دولتين پهلوي و جمهوري اسلامي مانند بخش اعظم شهرستانهاي سنقر، بيجار و قروه و .... صما و بكما ساكت بوده و كوچكترين لزومي به اشاره به ترك نشين و آزربايجاني بودن اين مناطق و يا دفاع از حقوق بشري و ملي تركان ساكن در آنها نمي بيند.
 
سناريوي تكراري
 
آنچه سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان و ديگر نيروهاي سياسي كرد مشغول به انجام آنند، ادامه و مشابه همان سناريوئي است كه قبلا از طرف مقامات و نيروهاي كرد و ارمني در مقابل چشم جهانيان و در مناطق ترك نشين عراق و قفقاز اجرا شده است. اين سناريو نخست با تبليغات همه جانبه و جنگ رواني بسيار گسترده براي آماده ساختن افكار و ايجاد زمينه ذهني براي الحاق سرزمينهاي ترك نشين و آزربايجاني آغاز مي شود، در نشريات و كتابها و نقشه ها اسامي تاريخي و جغرافيائي تركي آنها به ارمني و كردي تغيير مي يابند، براي آنها تاريخي نو ساخته و نوشته مي شود، اين سرزمينها در نقشه ها در داخل محدوده كردستان بزرگ و ارمنستان بزرگ نشان داده مي شوند، سپس به روشهاي گوناگون از جمله فراري دادن تركان بومي و اسكان كردان و ارمنيان تازه وارد به جاي آنها، تركيب ائتنيك و ملي اهالي روستاها و شهرهاي ترك نشين و آزربايجاني مذكور به نفع كردها و ارمنيها دگرگون مي گردد، و در نهايت در شرايط مناسب و با حمايت نيروهاي خارجي (روس و يا آمريكائي) اين سرزمينها اشغال و پس از چندي ضميمه خاك كردستان و يا ارمنستان مي شود. با اين شيوه است كه ايروان شهري آزربايجاني كه در آغاز قرن بيستم بيش از دو سوم جمعيت آنرا تركان آزربايجاني تشكيل مي دادند امروز به پايتخت ارمنستان تبديل گرديده است.
 
بواقع سوء استفاده از واقعيت سركوب حقوق ملي خلق كرد در خاورميانه، تعدي و دست درازي به سرزمين ملل همسايه، پشت كردن به دوستي و مودت با آنان از سوي گروههاي كردي منطقه، علاوه بر تسليم شدن به موج قوميتگرائي زياده خواه و توسعه طلب كردستاني، با وضعيت و فعل و انفعالات اخير جهاني و منطقه اي بويژه آنچه در عراق مي گذرد و اعتماد به نفس حاصله از اين وقايع در ميان نيروهاي كرد از نزديك در ارتباط است. هنوز صداي طالباني رئيس اتحاديه ميهني كردستان كه چند سال پيش اعلام ميكرد "كركوك شهري "كردستاني" نيست و ما قصد الحاق آن را به كردستان نداريم" در گوش تركهاي آزربايجان و عراق طنين انداز است. اين شهر نه تنها اكنون "كردستاني" اعلام شده، بلكه با اسكان دهها هزار كرد تازه وارد در حال تبديل گرديدن به شهري "كردي" است. مقامات كرد و رهبران نيروهاي سياسي كردي اكنون با حذف تركيه از معادلات سياسي عراق (در نتيجه سياستهاي فوق العاده نادرست اين كشور در قبال تحولات عراق) و تمايل آمريكا به شكرگذاري و دادن پاداش به كردها كه متفق آنها در ساقط كردن رژيم صدام و اشغال عراق بودند، مطمئن از شمسيه حمايتي سياسي و نظامي اشغالگران و دريافت چك سفيد از سوي آنان، آشكارا و بدون ملاحظه شروع به اين ادعا نموده اند كه كركوك، قلب كردستان و پايتخت آن، حتي قدس كردستان است. پيشتر از آن، جهانيان شاهد اعلام "اربيل"، شهري كه تا اين اواخر مسكن حدود ٣٠٠ هزار توركمان بود، به عنوان پايتخت رسمي اقليم كردستان شده بودند.
 
با اين همه بعيد است كه هيچ كدام از شهرهاي آزربايجان از ماكو تا سنقر با پيش چشم داشتن تجربه كركوك و .... ترك -كه در اثر توسعه طلبي كردان عراق، همكاري آنها با مداخله اشغالگران و دول امپرياليستي، غفلت تركان اين كشور و سياستهاي نادرست دولت تركيه و به زور و حيله- در حال مصادره و بلعيده شدن از سوي قوميتگرائي توسعه طلب كردي و الحاق به كردستان بزرگ اند به عاقبت آنها دچار شوند.
 
همسوئي قوميتگرائي كرد با ديدگاههاي پان ايرانيستي و سياستهاي رسمي دولت جمهوري اسلامي
 
نكته منفي موجود ديگر در ديدگاهها و گزارشات سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان كه به شدت به دوستي و مودت تاريخي و لازم دو ملت ترك و كرد آسيب مي رساند همسوئي اين سازمان با ديدگاههاي پان ايرانيستي و سياستهاي رسمي دولت جمهوري اسلامي در كاربرد ترمينولوژي دولتي و سعي براي تغيير اسامي شهرها و نيز نام خود ملت ترك است. سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان در حاليكه به عنوان نمونه در گزارش اخير خود براي ناميدن شهر "دياربكر" در تركيه، در اعتراض به حق به سياستهاي نادرست دولت تركيه در تغيير اسامي تاريخي مناطق كردنشين از اسم تاريخي "آمد" (عميد) استفاده مي كند، از كاربرد نامهاي تركي تاريخي و اصلي شهرهاي ترك نشين آزربايجان مانند "سولدوز"، "قوشاچاي"، "سايين قالا" و... خودداري كرده و به جاي آن نامهاي تحميلي دولتي-فارسي "نقده"، "مياندوآب"، "شاهين دژ" را بكار مي برد. اين سازمان در مورد شهرهاي سابقا ترك نشين اما در حال حاضر كردنشين مانند "ساوجبلاق"، "خانا"، و ... نيز همين سياست را تعقيب كرده و به جاي كاربرد نامهاي تاريخي و اصلي تركي اين مناطق، از آنها با نامهاي جديد و جعلي دولتي-فارسي "مهاباد"، "پيرانشهر" و ... ياد ميكند.
 
پيروي سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان و ديگر تشكيلات و شخصيتهاي كردي از سياستهاي نژادپرستانه و پان ايرانيستي دولتهاي ايران در تغيير نامهاي تاريخي تركي، محدود به اسامي جغرافيائي شهرهاي استانهاي آزربايجان غربي و كردستان نبوده، به تغيير نام ملت "ترك" نيز سرايت كرده است. آنچنانكه سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان به همراه اكثر تشكيلات و شخصيتهاي كردي، بي مهابا يكي از اساسي ترين اصول حقوق بشري– كه عبارت است از احترام به حق ناميده شدن و تقيد به ناميدن هر قوم و ملت و گروه ملي با نام تاريخي و ملي خود– را زير پا گذارده و با اصرار از ملت "ترك" ساكن در ايران با نام جعلي و راسيستي-دولتي "آذري" ياد مي كند. حمايت كردان ايراني از سياست ضد انساني "آذري" ناميدن تركان ايران توسط جمهوري اسلامي – در حاليكه خود از سياست "ترك كوهي" ناميده شدن كردان تركيه پس از جنگ جهاني دوم در آن كشور سخت ناخشنودند- رفتاري تاسف آميز و فوق العاده سوال برانگيز است.
 
طمع به خاک ديگري داشتن، كوشش براي الحاق اراضي ترك نشين و آزربايجاني به كردستان بزرگ، حتي اگر صرفا در نقشه ها و گزارشات و اخبار بوده باشد؛ و تغيير نام ملت ترك و اسامي تركي شهرهاي آزربايجان در همسوئي با مراكز دولتي و غير دولتي پان ايرانيست، خطاهاي خانمانسوزي هستند كه گروههاي سياسي كردستاني و نيز شخصيتها و مقامات ايراني كرد مي بايست به نام حقيقت، مصلحت گرائي و دوستي دو ملت ترك و كرد از ارتكاب به آنها به شدت پرهيز كنند. اما پيروي از همچو سياستهاي ناشايستي از سوي شخصيتها و انجمنهاي حقوق بشري كردي و كردستاني، وهيم تر از يك خطاي سياسي است. اين، ملعبه نمودن مبارزه شريف حقوق بشري، آلوده ساختن آن به قوميت گرائي بدوي و خيانت به دوستي ملل ترك و كرد است.
 
آنچه تركان و كردان ايران محتاج آنند روشنگري و آگاهي يافتن بر حقوق ملت خود و ملت همسايه، دعوت مردم به همزيستي و مدارا، ايجاد جو اعتماد متقابل، مخالفت با توسعه طلبي ارضي و دوري از زياده خواهي قومي توسط روشنفكران و فعالين سياسي طرفين است و اين متاسفانه همه در تناقض آشكار با آنچه سازمان حقوق بشر كردستان و ديگر گروههاي قوميتگراي كرد و حتي بسياري از مقامات كرد جمهوري اسلامي در حال انجام آنند مي باشد. آنچه كه اين دستجات و شخصيتهاي كرد در حال انجام آنند عبارت است از قوميتگرائي ارزان، يك جانبه نگري، خولياهاي توسعه طلبانه و نقشه كشيهاي بي پايه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر