اورمو ایشچیلری :بابک آزاد
ملت
آذربایجان جزو مللی بشمار می رود که در طول تاریخ در راه آزادی پیکارهای
خونینی را از سر گذرانده است بنابراین در تاریخ ما هم قهرمانان ملی و هم
خائنین ملی وجود داشته اند ما تا حدودی قهرمانان ملی خود را می شناسیم اما
متاسفانه درباره خائنین ملی چیزی نمی دانیم شما اگر خاطرات پیشه وری را
مطالعه کنید می بینید که چگونه از درون خود ما ستون پنجمی بر علیه پیشه وری
بوجود می آید که برای ضربه زدن به حرکت ملی آذربایجان با دشمن همکاری کرده
و با کارشکنی و تبلیغات زهرآگین مانند جاده صاف کن برای دشمن عمل می کنند
ما
در موارد مختلف به واژه ی خیانت برمی خوریم مثل خیانت در دوستی، خیانت در
امانت، خیانت به همسر و یا خیانت به خلق. در این نوشته من ملاحظات خود را
درباره خیانت به خلق باشما در میان می گذارم البته در بعضی موارد بجای
خیانت به خلق از اصطلاحات خیانت بزرگ، خیانت ملی، خیانت به ملت، خیانت به
کشور و وطن فروشی نیز استفاده می شود.
خیانت ملی چیست؟
هر فردی عضوی از یک ملت می باشد به عبارت دیگر ملت از افراد
تشکیل می شود و هر ملتی نیز دارای منافع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره است
که از آن بنام منافع ملی نام برده می شود یکی از از وظایف بدیهی هر فردی
دفاع از منافع ملی
ملتی است که خود عضوش می باشد اگر فردی بجای دفاع از
منافع ملی با اعمال خود و بطور آگاهانه ضربات جدی به آن وارد کند این عمل
خیانت ملی و فردی که این عمل را انجام می دهد خائن ملی محسوب می شود تقریبا
در همه کشورها از خیانت ملی، تعریف قانونی وجود دارد و برای خائنین مجازات
سنگینی در نظر گرفته شده است حتی در بعضی از کشورها برای خائنین مجازات
اعدام وجود دارد.
اهمیت شناخت خیانت ملی
درمبارزات آزادیخواهانه ی ملی، دانش سیاسی افراد درشکست و یا
پیروزی حرکت آزادیخواهانه نقش اساسی را ایفا می کند به آن اندازه که درک
صحیح از مفهوم ملت و وطن دوستی اهمیت دارد به همان اندازه نیز درک صحیح از
مفهوم خیانت ملی اهمیت دارد چونکه تمام تجارب تاریخی نشان می دهد اعمال
خیانتکارانه می تواند روند مبارزات آزادیخواهانه را به نفع دشمن تغییر دهد و
موجب شکست و سرافکندی ملتی گردد تجارب تاریخی نشان می دهد هرجا که قهرمان
ملی وجود دارد به موازات آن خائن ملی هم وجود دارد بنابراین شناخت علمی از
مفهوم خیانت از الزامات مبارزه ی آزادیخواهانه می باشد.
چند مثال تاریخی
جولیوس سزار (Julius Caesar) در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش
از میلاد) به راهانداخت فرمانروای بیچون و چرای روم گشت.اما دوران قدرت
او كوتاه بود در خفا چند تن از جمله فرزند خوانده وی بنام بروتوس طبق نقشه ی
قبلی وی را با ضزبات خنجر به قتل رساندند می گویند جولیوس سزار بعد از
زخمی شدن و قبل از آنکه بمیرد رو به بروتوس می کند و «می گوید حتی تو هم
فرزند من!» بعدا این جمله بصورت « حتی تو هم بروتوس!» تغییر می یابد و در
فرهنگ غرب به ضرب المثل مشهوری در رابطه با خیانت تبدیل می شود وقتی از
فردی که انتظار خدمت می رفت بجای خدمت، خیانت دیده شود معمولا می گویند
«حتی تو هم بروتوس!»
حتی حضرت عیسی هم قربانی خیانت شده است یکی از دوازده حواریون
عیسی، شخصی به نام جوداس اسکاریوت (Judas Iscariot) بود او با دریافت سی
سکه ی نقره از حاکمان یهودی رم محل سکونت عیسی رابه آنان نشان می دهد حتی
او چند تن از ماموران را محل زندگی عیسی می برد و با آنان قرار می گذارد
او برای شناسایی حضرت عیسی صورت وی را خواهد بوسید و آنان می توانند او را
مورد شناسایی قرار داده و دستگیر کنند در نتیجه ی این عمل خیانت آمیز عیسی
دستگیر شده و به طرز فجیعی به قتل می رسد از اینرو بوسه ی اسکاریوت به بوسه
ی خیانت مشهور است اگر بوسه ای به تزویر و ریا آلوده باشد آنرا به بوسه ی
اسکاریوت تشبیه می کنند.
در جنگهای سه ساله اسپانیا (۳۹ - ۱۹۳۶ میلادی) هنگامی که
ژنرال مولا یکی از سرکردگان سپاه ژنرال فرانکو با ارتش خود به سوی مادرید
پایتخت اسپانیا پیش میرفت، برای مخالفین که بر شهر مسلط بودند پیغام
فرستاد که: «من با چهار ستون سرباز و تجهیزات از شرق و غرب و شمال و جنوب
به سوی مادرید پیش میآیم ولی شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه
ستون دیگری به نام «ستون پنجم» هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع
شما هستند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت میکنند. شاید هم با ما
موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صد در صد مخالف هستند لذا
اعمالشان غیر مستقیم به نفع ما تمام میشود. اگر از چهار ستون اعزامی واهمه
ندارید از این «ستون پنجم» بترسید که در تمام امور و شئون شما نفوذ دارند و
راه ورود چهار ستون را به داخل شهر هموار میکنند.» همینطور هم شد و
بالاخره ژنرال فرانکو با کمک همین ستون پنجم و خرابکاری آنها توانست پایتخت
اسپانیا را تصرف کند از این تاریخ اصطلاح ستون پنجم در مورد خائنین بکار
می رود.
یکی از نظامیان نروژ بنام ویدکون قویسلینگ (Vidkun Quisling)
در ١٩٣٣ به کمک چند تن دیگر حزب اتحاد ملی را بنیانگذاری کرد در انتخابات
همان سال این حزب فقط دو درصد آرا را به خود اختصاص داد حتی در انتخابات
سال ١٩٣٦ پشتیبانی از این حزب به کمتر از دو در صد کاهش یافت اما سران این
حزب رابطه نزدیکی با نازیستهای آلمان برقرار کردند ویدکون قویسلینگ رهبر
این حزب شخصا با آدولف هیتلر ارتباط برقرار نمود و توسط او و دیگر سران
حزب، اسناد محرنامه ی دولتی و نظامی نروژ به نازی های داده شد و در نتیجه
این عمل خیانت آمیز آلمان موفق شد در مدت کوتاهی نروژ را اشغال نماید و
ویدکون قویسلینگ هم به پاداش خیانتش به بعنوان رئیس دولت انتخاب شد بعد از
شکست آلمان در جنگ جهانی دوم ویدکون قویسلینگ به جرم خیانت ملی اعدام شد
بعد از این تاریخ واژه ی قویسلینگ به معنای خیانت ملی و خیانت به کشور
وارد لغتنامه ها شد.
خائنین آذربایجانی چه کسانی هستند؟
ملت آذربایجان جزو مللی بشمار می رود که در طول تاریخ در راه
آزادی پیکارهای خونینی را از سر گذرانده است بنابراین در تاریخ ما هم
قهرمانان ملی و هم خائنین ملی وجود داشته اند ما تا حدودی قهرمانان ملی خود
را می شناسیم اما متاسفانه درباره خائنین ملی چیزی نمی دانیم شما اگر
خاطرات پیشه وری را مطالعه کنید می بینید که چگونه از درون خود ما ستون
پنجمی بر علیه پیشه وری بوجود می آید که برای ضربه زدن به حرکت ملی
آذربایجان با دشمن همکاری کرده و با کارشکنی و تبلیغات زهرآگین مانند جاده
صاف کن برای دشمن عمل می کنند در ایران بعد از به اصطلاح انقلاب اسلامی
زمانی که یگانه حزب سیاسی آذربایجان یعنی حزب خلق مسلمان از طرف حکومت
مرکزی مورد هجوم واقع شد صد ها تن از اعضای این حزب دستگیر شدند در این
اثنا حزب توده با صدور بیانیه ای خاطرنشان کرد که تعدای از این افراد
دستگیرشده از اعضای نفوذی حزب توده در حزب خلق مسلمان هستند که به دستور
حزب توده به نفع نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی مشغول جاسوسی بوده اند و
آنان بخاطر این خوش خدمتی مستحق پاداشند نه زندان. لازم به یاد آوری است
که دادگاههای انقلاب در تبریزدر عرض چند دقیقه حکم اعدام ١٢ تن از اعضای
حزب خلق مسلمان را صادر کردند و صدها تن به حبسهای طولانی محکوم شدند و
اموالشان مصادره گردید نفوذی های توده ای در حزب خلق مسلمان که آذربایجانی
بودند و به نفع حکومت مرکزی جاسوسی می کردند جزو خائنین ملی در آذربایجان
بحساب می آیند اما ما درباره آنان چیزی نمی دانیم.
چرا صحبت از خیانت و خائن در بین روشنفکران آذربایجانی تابوست؟
بنابر دلائل مختلفی صحبت از خیانت و خائن در میان روشنفکران آذربایجانی تابو محسوب می شود بعضعی از این دلائل از اینقرار هستند:
١- در حال حاضر گروههای فشار از این واژه ها برای بدنام کردن
دگر اندیشان در رسانه های گروهی استفاده می کنند روشنفکران آذربایجانی نمی
خواهند با بکار گیری این واژه ها ناخواسته با گروههای فشار همسویی پیدا
کنند.
٢- رژیم جمهوری اسلامی تا کنون تعداد بسیاری از مخالفین خود
را به جرم خیانت به کشور و جاسوسی به نفع بیگانگان به قتل رسانده است برای
مثال بعد از هجوم به حزب خلق مسلمان ١٢ تن از اعضای این حزب به ارتکاب
جرائم مختلف از جمله به جرم اینکه عامل استکبار جهانی هستند به اعدام محکوم
شدند و یا اینکه چند سال قبل حسین فرهوی فعال مدنی آذربایجانی به این دلیل
که با دختر یکی از سیاستمداران ترک در ترکیه ازدواج کرده بود به جرم
جاسوسی به نفع ترکیه بازداشت شد و زیر شکنجه زخمی شد و در زندان اورمیه به
دار آویخته شد چون در طول عمر رژیم جمهوری اسلامی انسانهای بیگناه به جرم
خیانت به تحمل مجازاتهای سنگینی محکوم شده اند از اینرو نسبت به واژاه های
خیانت و خائن در افکار عمومی حساسیت بسیار منفی بوجود آمده است.
٣- درباره مفهوم خیانت و خائن اطلاعات علمی و حقوقی کافی وجود ندارد.
٤- واژه های خیانت و خائن به فش و دشنام سیاسی تبدیل شده اند
بسیاری از روشنفکران بیم آنرا دارند بکار گیری این کلمات و نوشتن در
اینباره آنانرا آدمهای فحاشی در افکار عموی نشان خواهد داد.
٥- بسیاری از فعالان حرکت ملی آذربایجان بر این باورند که در
سال ١٩٤٦ میلادی دولت قانونی آذربایجان جنوبی توسط نیروی نظامی حکومت مرکزی
سرنگون شده است و به این دلیل ازاین تاریخ آذربایجان جنوبی حالت سرزمین
اشغال شده را پیدا کرده است برای نجات از این وضیعت اسفناک ما نیازمند
اتحاد ملی هستیم وقتی در بین خود دنبال خائن و دشمن می گردم عملا در برابر
اتحاد ملی، مانع تراشی می کنیم.
بعضی از شواهد تاریخی نشان می دهد که چند فرد خائن موفق شده
اند باعث شکست مبارزات آزادیخواهانه ملتی شوند و باز بر اساس شواهد تاریخی
می توان گفت هرجا قهرمان ملی وجود دارد خائن ملی هم وجود دارد و در کنار
خدمت به وطن خیانت به وطن نیز وجود داشته است منتها شدت و ضعف خیانت ملی
رابطه مستقیم با شعور ملی افراد بستگی دارد و در هر کجای دنیا که مردم از
شعور ملی کافی برخوردارند و منافع ملی خود را می شناسند خیانت و خائنین در
صحنه سیاسی نمی توانند رل پر اهمیتی بازی کنند اوریانا فالاچی در یک مصاحبه
از وینستون چرچیل سوال می کند: آقای نخست وزیر، شما چرا برای ایجاد یک
دولت استعماری و دست نشانده به آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت هند شرقی
را بوجود می آورید ، اما این کاررا نمی توانید در بیخ گوش خودتان یعنی در
ایرلند که سالهاست با شما در جنگ و ستیز است انجام دهید؟
وینستون چرچیل بعد از اندکی تامل پاسخ می دهد: برای انجام این
کار به دو ابزار مهم احتیاج هست که این دوابزار مهم را درایرلند دراختیار
نداریم
خبرنگار سوال می کند: این دوابزار چیست؟
چرچیل در پاسخ می گوید: اکثریت نادان و اقلیت خائن
بنابراین خیانت ملی رابطه ی مستقیم با شعور ملی افراد یک
جامعه دارد در هر کجا شعور ملی از سطح بالایی برخودار است سطح خیانت ملی
پایین می باشد بر عکس در هر کجا شعور ملی از سطح پایینی برخودار است سطح
خیانت ملی بالا می باشد از اینرو شناخت علمی از مفهوم خیانت از ملزومات
مبارزات آزادیخواهانه می باشد بررسیهای علمی نشان می دهد که ساختار دولتی و
سیستم سیاسی دموکراتیک در ارتقا شعور ملی افراد نقش اساسی را ایفا می کنند
به این دلیل در کشورهای غربی خیانت ملی یکی از موضوعات بدیهی بشمار می آید
اما در آذربایجان جنوبی مردم دارای ساختار دولتی نیستند و حکومت تحمیلی
مرکزی از نظر اتنیکی فارس و غیر دموکراتیک می باشد این دو عامل باعث شده
است در شعور ملی مردم آذربایجان جنوبی نقصانهای جدی بوجود آید و درک درست و
علمی از مفهوم خیانت نداشته باشند جای تعجب وجود ندارد که بعد از دهمین
دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران عده ای فرصت طلب کوشیدند خائنی مانند
میر حسین موسوی را فرشته ی نجات آذربایجان نشان دهند میرحسین موسوی
آذربایجانی است اما او در گذشته بعنوان رئیس دولت مرکزی ایران که از نظر
اتنیکی فارس است انتخاب می شود و از موقعیت خود برای سرکوب آذربایجانیها
استفاده می کند برای مثال زمانی که او نخست وزیر بود هزاران تن از
آذربایجانیهای دگراندیش اعدام شدند و حتی اجازه دفن در گورستانهای عمومی را
هم نیافتند میر حسین موسوی حتی اعضای حزب خلق سلمن را مشرک و ایدلوژی حاکم
بر حزب خلق مسلمان را شرک آلود می خواند همانطور که می دانید درطرز تفکر
خمینیست های اسلامی کافر و مشرک را باید به قتل ساند و افزون براین او در
دهمین دورانتخابات وعده ی سرکوب هویت طلبان آذربایجانی را می داد چون او
آذربایجانی است اما در یک حکومت بیگانه بکار گرفته می شود و از مقام دولتی
خود بر علیه منافع ملی آذربایجان عمل می کند بنابراین برای مردم آذربایجان
او یک خائن ملی محسوب می شود اما پان ایرانیستها می کوشند با یک تیر دو
نشان را بزنند از یک طرف خائنینی مانند میرحسین موسوی و موسوی تبریزی را در
حکومت ایران برای سرکوب ملت آذربایجان بکارمی گیرند و از طرف دیگر با
استناد به این افراد وانمود می کنند که آذربایجانیها در اداره ی امور سیاسی
ایران نقش مستقیم دارند.
چه ارگانی صلاحیت دارد خائن بودن افراد راتعیین کند؟
نیروهای دمکرات به استقلال قوه ی قضائیه اعتقاد دارند
بنابراین از ظاهرشدن درنقش قاضی و دادستان پرهیز می کنند کار رسیدگی به
اعمال مجرمانه در شریط آزاد از وظایف دادگاهها می باشد اما در این مورد نیز
استثناتی وجود دارد افراد شناخته مثل میرحسین موسوی، علی خامنه ای و موسوی
تبریزی که آشکارا باعث قتل، شکنجه و زندانی شدن هزاران تن می گردند در
افکار عمومی بعنوان خائن و جنایتکار شناخته می شوند بدون آنکه در مورد آنان
از طرف دادگاه حکمی صادر شده باشد و یا کسانی که با نیروهای امنیتی رژیم
همکاری می کنند اگر افشا نشوند بیم آن می رود که افراد بیگناه صدمات مالی و
جانی ببینند از اینرو افشای آنان با رعایت شرایط خاصی مجاز شمرده می شود
اگر از این استثنات صرفنظر کنیم بطور کلی دادگاهها درشرایط آزاد صلاحیت
دارند خائن بودن افراد را تعیین کنند اما نیروهای سیاسی دموکرات می توانند
برای ارتقا دانش سیاسی افراد، درکهای علمی را از مفهوم خیانت برای مردم
بازگویی کنند و بدین وسیله خطهای قرمز بین خائن و خادم برای افکار عمومی
روشن گردد برای مثال بعضی از احزاب و سازمانهای کردی چشم طمع به اراضی
آذربایجان دارند و شهرهای اورمیه، خوی، سلماس، سولدوز و ماکو را جزو اراضی
کردستان بحساب می آورند با این حساب آندسته از فعالین سیاسی آذربایجانی که
با این احزاب و سازمانهای کردی همکاری نزدیک دارند و آنها را متفق سیاسی خو
د بحساب می آورند مرتکب خیانت بر علیه مردم آذربایجان می شوند در یک مثال
دیگر می توان از سلطنت طلب ها نام برد آنان هر ساله سرنگونی حکومت ملی
آذربایجان و قتل عام هزاران تن را روز نجات آذربایجان نامیده و شادمانی می
کنند قاتلین ملت آذربایجان نمی توانند متفق سیاسی حرکت ملی آذربایجان باشد
هر آذربایجانی که از این خط قرمز عبور می کند مرتکب خیانت می شود ونهایتا
اینکه تبلیغات سیاسی باید در راستای پاسداری از منافع ملی صورت گیرد هر
آذربایجانی که آگاهانه دراستای ضربه زدن به منافع ملی آذربایجان دست به
تبلیغات سیاسی می زند از خط قرمز خیانت عبور می کند. این نوشته ترجمه ی
چکیده ای از سخنرانی من در پالتاک در مورد خیانت بود برای شنیدن سخنرانی من
به زبان ترکی آذربایجانی به لینک زیر گوش فرا دهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر