۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

آزربایجان جنوبی نقطه عطفی در تاریخ آک پارتی و تورکیه ــ آنار

اورمو ایشچیلری : حزب عدالت و توسعه(آك پارتي) به رهبري اردوغان، امروز با حزبی که تا دو سال قبل میشناختیم تفاوت های بسیار دارد. هر چند وجود پیش زمینه های ذهنی مردم تورکیه در مورد احزاب محافظه کار که همیشه مغضوب ارتش و کودتاگران بوده اند ونیز سیاست های موفق اقتصادی، حاشیه اي امن و مطمئن برای آک پارتی در انتخابات تورکیه رقم زده است ولی سیاست های خارجی این حزب بسیار قابل نقد است.
سیاست "آچیلیم" با جواب سرد ارمنستان وحادثه "هابور" که پیشواز از تروریست های پ ک ک بود زود شکست خورد و تغییر چند باره اسامی این آچیلیم ها(کورد آچیلیمی به دموکراتیک آچیلیم و آن نیز به میللی بیرلیک پروژه سی) راه به جایی نبرد. رابطه با ایران که تقریبا در بالاترین سطح خود در تاریخ جمهوری اسلامی قرار داشت بخصوص پس از رسیدن بهار عربی
به سوریه به یکباره باعث جدایی سیاسی و سپس اقتصادی و استراتژیک این دو کشور شد. عدم توافق با یونان بخصوص بر سر مسئله قبرس، تصویب قانون نسل کشی ارامنه در چند کشور، سیاست های ناموفق در قبال تورک های عراق و مسئله کرکوک، ادامه اسکان و حمایت کشورهای اروپایی از پ ک ک، از مهمترین نقاط ضعف دولت آک پارتی در سیاست خارجی بود تا آنجا که از شعار "صفر مشکل" با همسایگان، تقریبا به "صفر همسایه" رسید! از نظر نگارنده مهمترین دلیل عدم موفقیت آک پارتی بخصوص در سیاست خارجی، این است که آک پارتی نیز به نوبه خود محصول سیستم کمالیست حاکم بر تورکیه است. سخن"یورت دا صولح، جیهاندا صولح" آتاتورک به همراه "رو کردن به سوی غرب" که دو شعار اصلی کمالیست ها بوده و هست، موجب شد ناسیونالیسمی که در تورکیه شکل گرفت به شدت تدافعی و محدود به مرزهای مقرر در قرارداد لوزان باشد. اصطلاح تورک فقط شامل همین محدوده جغرافیایی شد و تورکهای سایر نقاط از جمله آزربایجان(چه شمالی وچه جنوبی) مورد غضب ترمینولوژیک کمالیست ها واقع شدند و اصطلاح آذری کسروی با حمایت ایران و شوروی در ابن فضای مناسب که کمالیست ها برای آنها رقم زده بودند، فرصت ظهور پیدا کرد. نداشتن نگاه و شناخت عمیق ژئوپولوتیک از خاورمیانه و نبود دید شرق شناسانه در سیستم کمالیست موجب شد رقیبان سنتی تورکها از جمله ایران و روسیه و این روزها ارمنستان و اکراد بسرعت از این خلا بهره جسته و در بسط قلمرو جغرافیایی وایدئولوژیکی خود بخوبی عمل کنند.

 اشغال عراق، افزایش بی سابقه حملات پ ک ک و طولانی شدن وقایع سوریه از عواملی بودند که باعث شد طی دهه اخیر انتلکتوئل ها و سیاست مداران تورکیه بعد از قرنی سرشان را با ده ها سوال به سوی شرق پیر بچرخانند. بطور خاص، طولانی شدن وقایع سوریه و درگیری ضمنی تورکیه در این مسئله و توجه بیسابقه مدیا، باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به شرق در جامعه تورکیه شد ودر نتیجه توانستند تا حدودی به حقیقت همسایه های شرقی خود یعنی روسیه و بخصوص ایران پی ببرند. متاسفانه آیدین های تورکیه که تا قبل از این اتفاقات، جامعه،تاریخ،حکومت و بطور کلی سیستم ایران را از منابع غیر مستقیم وبخصوص غربی مطالعه میکردند هیچگاه ایران را آنچنان که باید نشناختند وهمان اندازه از ایران دانستند که غربی ها خواستند. نکته اشتراک این به ظاهر دو دشمن امروز، یعنی ایران وغرب ،"پان فارسیسم" و به طبع آن سیاست آنتی عرب و آنتی تورک است. پان فارسیسم که خود را زیر چتر ناسیونالیسم ایرانی وآریامهر استتار کرده بود، پس از انقلاب با اضافه شدن فاکتور تشیع به پان فارسیسم اینبار با اسم اسلام ایرانی! ظهور کرد. هدف اصلی این سنتز، کامل کردن پروسه آسیمیلاسیون قومی و دینی در ایران است اما چون اساس پان فارسیسم بر دشمنی با ملت های همسایه است پس خواه یا ناخواه این ناسیونالیسم تهاجمی منافع همسایگان ایران را نیز بشدت تهدید میکند و این همان نکته ای است که تورکیه و اعراب از درک آن تا مدت زیادی عاجز ماندند. عربها با عربستان و تورکیه با آک پارتی در طول وقایع چند سال اخیر و بخصوص سوریه شروع به خواندن دوباره کدهای سیستم ایرانی و بخصوص ایران پس از جمهوری اسلامی کردند و از نظر نگارنده تا حدود زیادی هم موفق بوده اند.

اما مشکل اساسی تورکیه امروز، عدم وجود پل مناسب بین جامعه با انتلکتوئل های موازی با آک پارتی است تا از این طریق بتوانند ماهیت واقعی ایران را به بطن جامعه انتقال دهند. بیشک در شکل گیری این پل رسانه ها نقش اساسی را ایفا خواهند کرد ولی چون ایران سابقه طولانی دراین چنین جنگ های   رسانه ای را دارد، کار آک پارتی بسیار سخت خواهد بود. هرچند تاثیر حکومتها در معماری فرهنگی و سیاسی جامعه در دراز مدت غیر قابل انکار است اما مشکل اینجاست که آک پارتی زمان لازم برای انجام این کار را ندارد وشکل گیری نظم جدید در خاورمیانه بسیار سریعتر از تصورات آک پارتی پیش میرود. به عنوان مثال عدم حمایت مردم از اقدام تلافی جویانه علیه سوریه و حتی بعضاً با مقصر دانستن آک پارتی، پس از سرنگونی جنگنده تورکیه بر فراز آبهای بین الملی، نشان دهنده فاصله عمیق بین حکومت و مردم تورکیه و حتی نفوذ روانی ایران دربین مردم تورکیه است.

از نظر نگارنده، آک پارتی برای ایجاد آگاهی عمومی ونیز جبران زمان در مورد ایران دو فاکتور بسیار مهم وحیاتی دارد. اول حرکت ملی آزربایجان جنوبی ودوم شناساندن نگاه تشیع به تسنن از دید حکومت ایران.

وجود احساسات ملی گرایانه شدید بهمراه توده وسیع اسلام گرای سنی، عواملی هستند که جامعه ومردم تورکیه را مستعد نفوذ از دو منظر ذکر شده کرده است. کرکوک را فراموش نکنیم! در خلال حمله آمريكا به عراق در سال 2003 ، غافلگیری و حاضر نبودن افکار عمومی مردم تورکیه برای ورود ارتش تورکیه به شمال عراق و به طبع آن نبود اراده سیاسی،امروز باعث بوجود آمدن تابلوی حزن انگیز کرکوک و تورک های عراق شده است. تورکیه در صورتی که نتواند هر چه زودتر از این دو فاکتور برای همراه ساختن توده مردم در قبال مسئله ایران استفاده کند، فردای وقوع جنگ ویا انقلابی در ایران نه تنها هیچ سهمی نخواهد برد حتی ممکن است کریدور ارمنستان،کردستان ایران(منظورشان ماکو،سلماس و اورمیه)،کردستان عراق،کردستان سوریه ودر نهایت رسیدن به آبهای آزاد، دریای مدیترانه نیز بسرعت شکل گیرد. آزربایجان جنوبی و تورکیه شاید هیچگاه در طول تاریخ به این اندازه نیازمند یکدیگر نبوده اند. رسانه ای شدن مباحث مربوط به تورکهای آزربایجان جنوبی وحرکت ملی در رسانه های تورکیه، افکار عمومی مردم تورکیه را با هرگونه سیاست آک پارتی در قبال ایران همگام خواهد نمود. آزربایجان جنوبی نقطه ی عطف برای تورکیه است! در این بزنگاه تاریخ یا باهم می مانیم وسعادت ملی ازان ماست ویا تورکیه مطمئن باشد بدون آزربایجان جنوبی، در قهر تحولات آینده خاورمیانه راهی جز به بیراهه نخواهد برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر