اخبار جسته گریخته ای از سقوط شهر حلب (دومین شهر بزرگ سوریه) بدست نیروهای مسلح و بازپس گیری آن توسط ارتش سوریه رسیده است. همین گزارش ها در باره دمشق پایتخت این کشورنیز مخابره شده است. شهری که در کنار آن شهرک 600 هزار نفره زینبیه قرار دارد که با حومه آن گفته می شود بالغ بر یک میلیون جمعیت دارد و اکثریت آن شیعیان سوری، عراقی و حتی ایرانی اند. قبر حضرت زینب و حضرت رقیه در همین شهر قرار دارد. این که ارتش سوریه توانسته باشد نیروهای مهاجم را باز پس براند یا نه و این که سرنوشت تهاجم بعدی نیروهای مسلح چه خواهد بود، آنقدر در نتیجه آنچه در سوریه درجریان است تاثیر نخواهد داشت. آنچه آشکار است، سرنوشتی است که مانند لیبی برای سوریه رقم زده اند. ارتش به ظاهر شبه نظامی و در واقع تمام نظامی القاعده که نفرات آن از کشورهای مختلف اسلامی اند و استخدام شده، می خواهد سرنوشت سوریه را رقم بزند. دراین کوچکترین تردیدی نیست که سوریه چوب جمهوری اسلامی را می خورد. هم چوب توصیه ها و دخالت های سپاه پاسداران را که با دادن مشورت به بشار اسد او و روسیه را به ورطه کنونی کشاندند و هم چوب تدارک حمله نظامی به ایران را. حتی اگر بشار اسد کنار برود و دولت سوریه باقی بماند اما با رهبران دیگری، سیاست کنونی سوریه در ارتباط با جمهوری اسلامی تغییر خواهد کرد و اگر رژیم بکلی سقوط کند نیز بدتر از حالت اول. بدنبال سوریه، حزب الله لبنان را بسرعت برق و توفان جمع خواهند کرد. از هم اکنون اسرائیل به بهانه احتمال استفاده از سلاح شیمیائی در لبنان خود را آماده حمله به مناطق تحت نفوذ حزب الله کرده است. حماس فلسطین هم که از هم اکنون دست و پای خود را جمع کرده و به دولت خودمختار فلسطین پیوسته و تابع سیاست آن دولت شده است. هم روسیه و هم چین و حتی جمهوری اسلامی هم با رفتن بشار اسد دیگر مسئله ای ندارند، بلکه مسئله اساسی بعد از رفتن اسد است و ایران محاصره شده ای که دست هایش از سوریه و لبنان قطع شده و در اطرافش همه سنگر بسته اند. دعوای اصلی اینجاست!
حوادث دو روز گذشته سوریه و عکس هائی که مخابره شده کاملا نشان میدهد که نیروهای مسلح به سلاح ها و مواد منفجره ای مجهز اند که نتایج آن در نابودی تانک ارتش سوریه مشهود است. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر