۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

گدایی و زندان، نتیجه ۱۸ماه حقوقِ معوقه کارگران

اورمو ایشچیلری :مقابل درب شمالی مجلس شورای اسلامی مردان بسیاری ایستاده‌اند؛ با پارچه نوشته‌ای در دست که بر روی آن این جمله نقش بسته است: «ما کارگران کارخانه آونگان اراک 18 ماه است حقوق نگرفته‌ایم.» جمله‌ای ساده و کوتاه. اما ساده نیست که نان‌آور یک خانواده 18 ماه با دستِ خالی به خانه‌اش برود!
شرمندگی در برابر زن و فرزند و ناتوانی در تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای معیشتی آنها زندگی یک سال‌ونیم گذشته این کارگران بوده است. هنگامی که به کارگران آونگان نزدیک می‌شویم و پای درددلشان می‌نشینم، تازه پی می‌بریم که 18 ماه حقوق ندادن به یک کارگر، تا چه اندازه برای او و خانواده‌اش رنج‌آور و سخت خواهد بود.کامران معصومیان، رییس شورای اسلامی کارخانه آونگان در مصاحبه با قانون از بلاتکلیفی دو ساله‌ای می‌گوید که کارگران در آن به سر می‌برند. کارگرانی که روزگاری تعدادشان 700 نفر بوده ولی امروز تنها 130 نفر از آنها باقی مانده‌اند.
دردآورتر داستان کسانی است که سال‌ها زحمت کشیده‌اند وحالا باید دوران بازنشستگی را سپری کنند. معصومیان می‌گوید: «کارگرانی که به بازنشستگی رسیده‌اند، نمی‌توانند حقوق قانونی خود را دریافت کنند زیرا کارخانه حدود 3 میلیارد تومان به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار است و سه سال است که حق بیمه کارگران را به تأمین اجتماعی پرداخت نکرده است. تأمین اجتماعی نیز می‌گوید اکنون که کارخانه فعال نیست، نمی‌توان کارگران آن را بازنشسته کرد.»
آونگان اولین و بزرگ‌ترین کارخانه تولیدکننده دکلهای برق در خاورمیانه بوده است که علاوه بر آن در تولید نبشی‌های آهنی نیز فعال بوده، اما امروز تمام قسمت‌های کارخانه تعطیل شده است.نماینده کارگران آونگان از بدهی 36 میلیاردی این کارخانه به بانک سپه به عنوان بخشی از بدهی‌های آن خبر می‌دهد.به اعتقاد معصومیان مشکلات کارگران از زمانی شروع شد که این کارخانه را در قالب خصوصی‌سازی به قیمت 12 میلیارد تومان به صورت اقساط چهارساله واگذار کردند.
کارگران معترض که در برابر مجلس خواسته‌های خود را مطالبه می‌کنند از وعده‌های مکرر مسئولان دولتی گلایه دارند که حتی وام 4 میلیاردی مصوب سفر استانی هیئت دولت را هم پرداخت نکرده‌اند. عدم پرداخت حقوق کارگران از دی‌ماه 88 تاکنون باعث شده تا برخی از آنها حتی برای آمدن به تهران و تجمع در برابر مجلس، کرایه ماشین خود را نیز قرض کنند.یکی از کارگران معترض می‌گوید: «وضعیت کارگران افتضاح است. وقتی کارگر کرایه اتوبوس‌ ندارد، تصور کنید که چه مشکلاتی برای تأمین هزینه‌های خانواده اش دارد! یکی از همکاران ما به خاطر مشکلات خانوادگی در زندان به ‌سرمی‌برد. این کارگر که مدتها حقوقش را نگرفته بود، با همسرش به مشکل خورد و کارشان به جدایی کشید. همسر او هم مهریه‌اش را به اجرا گذاشت.»

کارگر دیگری روایت تلخ‌تری از مشکلات مالی همکارانش دارد؛ تلخ و تکان‌دهنده: «حدود چهار ماه قبل در یک مراسم عروسی شرکت کرده بودم که دیدم همسر یکی از همکارانم در مقابل تالار عروسی گدایی می‌کند! با دیدن من به شدت شرمنده شد. از دوستان و آشنایانی که در مراسم عروسی بودند، مبلغی را جمع‌آوری کردم و به دست پسر کوچکم دادم تا به او بدهد.» وی با اعلام اینکه 25 سال سابقه کار دارد می‌گوید : «مدتی است که توسری خور شده‌ایم. هر بار که برای حل مشکلات و درخواست حقوق و مزایای عقب‌افتاده، مقابل کارخانه جمع می‌شویم، به شدت با ما برخورد امنیتی می‌کنند.»
او می‌گوید یکی از کارگران این شرکت چهار سال در عراق اسیر بوده است و حالا یک آزاده به‌ دلیل مطالبه حقوق قانونی‌اش باید کتک بخورد و به زندان بیافتد. کارگر آزاده‌ای که به گفته همکارانش آرزو می‌کند ای ‌کاش همچنان در عراق اسیر مانده بود و امروز به این خفت و خواری مبتلا نمی‌شد.

او با نشان دادن یک بسته دارو می‌گوید: «این دارو را 16 هزار تومان می‌خرم، یک آمپول دارم که 127 هزار تومان می خرم. به خاطر اینکه ناراحتی اعصاب دارم. یک نفر به من بگوید پول اینها را از چه کسی بگیرم؟»یکی دیگر از آنها با اعلام اینکه جانباز دوران دفاع مقدس است می‌گوید: «خانم و بچه‌ام بیمار هستند. همسر و بچه‌ام دیابت دارند. فقط 30 هزار تومان در ماه بابت یک فقره دارو باید بپردازم. دارویی که جان فرزندم به آن بستگی دارد. زندگی‌ام دارد پاشیده می‌شود. به چه کسی باید دردم را بگویم؟»
یکی دیگر از کارگران آونگان با نشان دادن حکم دادسرا می‌گوید: «از عید سال 88 برای گرفتن حق و حقوقمان شکایت کردیم و حکم توقیف اموال را به کارگران داده‌اند اما دیگر چیزی وجود ندارد که بخواهیم آنها را توقیف کنیم. طلبکاران بزرگ همه اموال را برده‌اند. زمین و دستگاه‌ها هم متعلق به بانک سپه است . ما کارگران حکم توقیف هوا را گرفته‌ایم.»
او و سایر همکارانش از بی‌نتیجه بودن اعتراض‌هایشان می‌گویند که در بعضی مواقع خرج هم روی دستشان گذاشته است: «کتکمان زدند و ما را به زندان انداختند و برای آنکه ما را آزاد کنند، اعلام کردند که باید نفری 100 هزار تومان جریمه بدهیم.»آنها از اجرا نشدن دستور رییس‌جمهور برای پرداخت وام به کارخانه آونگان از استانداری اراک گله دارند و می‌گویند به همین دلیل دست‌به‌دامن مجلس شده‌اند. «همین الان که مقابل مجلس در ایستاده‌ایم نشان می‌دهد که دو سال است کاری برای ما نکرده‌اند. 9 ماه از مصوبه دولت می‌گذرد و هنوز پولی پرداخت نکرده‌اند و گمان هم نمی‌کنم که پرداخت کنند. امروز هم نمایندگان مجلس می‌گویند مشکل شما حل می‌شود، اما دیگر خیلی به وعده‌های مسئولان اعتمادی نداریم. با وعده‌های آقایان که نمی‌شود جواب طلبکار را داد، آیا با این وعده‌ها می‌شود پول شهریه مدارس بچه‌ها را داد؟ آیا می‌شود خرج دوا و دکتر را داد؟ آیا می‌شود لباس و خوراک برای خانواده خرید؟ سوال من از آقایان این است که امروز کشور ما، به تمام دنیا کمک می‌کند، چرا یک نفر به داد کارگران نمی‌رسد؟»
یکی دیگر از کارگران بازنشسته آونگان می‌گوید: «بچه من شش ماه قبل با موتور به عابر پیاده‌ای زد و پای او را شکست و چون گواهی‌نامه نداشت، خودم را جایگزین او کردم. پس از طی مراحل قانونی، مبلغ 8 میلیون تومان دیه تعیین کرده‌اند اما پول پرداخت آن را ندارم و اکنون برای من حکم زندان بریده‌اند و این در حالی است که 26 میلیون تومان بابت حقوق معوقه و سنوات از آونگان طلبکار هستم.»
مشکلات این روزهای جامعه کارگری تنها به کارگران آونگان خلاصه نمی‌شود، اما سرنوشت کارگرانی که روزگاری برای رزمندگان دفاع مقدس مهمات تولید می‌کرده‌اند و بزرگترین تولیدکننده دکل‌های برق خاورمیانه بوده‌اند، آنقدر تلخ و غم‌انگیز است که می‌طلبد آنها که مسئولیتی در این ارتباط بر عهده دارند جدا از گیرودارهای مرسوم اداری و وعده‌های امروز و فردا، فکری به حال آنها و خانواده‌هایی کنند که بیست ماه است در انتظار گرفتن حق خود هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر