با وجود برخورد شدید نیروهای امنیتی و یگان ویژه در قیام 5 شهریور اورمیه و با وجود تمام وحشی گری های رژیم در این روز که 7 تن از شهروندان آزربایجانی جان خود را باختند و در راه وطنمان آزربایجان شهید شدند و صدها تن نیز مجروح گشتند باز شهر اورمیه در یک روز مانده به 12 شهریور وضع ملتهبی به خود گرفته است. از حدود ساعت 12 امروز sms های همراه اول به صورت غیر فعال در آمده است و امکان ارسال sms امکان پذیر نیست چرا که رژیم از اطلاع رسانی عظیمی که در چند روز مانده به قیام 5 شهریور در اورمیه رخ داد باز هراسان است.
چند روز بعد از 5 شهریور جو اورمیه بسیار سنگینی می کرد . به طوری که حتی برخی از افرادی که خود آنان حماسه 5 شهریور اورمیه را رقم زده بودند نمی دانستند که افکار عمومی شهر در طی چند روز آتی به چه ترتیبی خواهد بود. هر روز که گذشت نوشته های قلم به دستان حرکت وتحلیل های آنان از قیم مردم و پوشش خبری عالی سایت های حرکت ملی آزربایجان وتلویزیون گوناز گویا مردم شهر اورمیه را از فداکاری روز شنبه خود راضی تر می کرد و دوباره بعد از چند روز که این بار خبرگزاری های جهانی نیز شروع به پخش اخبار قیام 5 شهریور کردند گویا نفس تازه در روح شهر دمیده شد.
خود من نیز که چندان از فراخوان 12 شهریور برای شهر اورمیه راضی نبودم و فکر می کردم که با برخورد وحشیانه رژیم پان فارس در خیابان ها و تهدیداتی که ماموران اطلاعاتی در برخورد با افراد دستگیر شده انجام داده بودند دیگر شهر اورمیه حتی به وضعیت ملتهب نیز درنیاید ولی....
امروز به خیابان های شهر رفتم تا در حد امکان گزارشی از احوال مردم اورمیه تهیه کنم. باور نمی کردم که با چنین فضای امیدوار و هیجانی مواجه شوم. سوار تاکسی که شدم صحبت از فراخوان 12 شهریور بود. جوانی به افراد دیگر می گفت: "حضور دوباره در اعتراضات روز 12 شهریور وظیفه ملی آزربایجانی ها در قبال آزربایجان است." او چنان از آزربایجان و شرایط حساس فعلی برای همراهان سخن می گفت که هیجان و شوق حماسه آفرینی تمام وجود آدمی را دربر می گرفت.
فرد میانسالی که ازبازاریان اورمیه بود می گفت همان طور که در روز 5 شهریور در بازار به همشهریانمان کمک کردم این بار نیز با چند تن از همکاران بازاری قرار گذاشته ایم که باز به یاری جوانانمان برویم. او میگفت:" هنگامی که نیروهای رژیم جوانان را در خیابان تعقیب می کردند آن ها را به داخل راسته بازار راه می دادم بعد کرکره راسته آن قسمت از بازار را می بستم و نیروهای ضد شورش بعد از چند لگد و باتوم زدن به کرکره مایوس شده و می رفتند." بله واقعا هم همین طور بود. در خیابان امام که یگان ویژه با موتور و اسلحه به طرف ما حمله ور شد یکی از همین بازاریان بود که به یاری من و افراد دیگر آمد و با بستن کرکره راسته آن قسمت پاساژ ما را از مجروح شدن و یا دستگیری نجات داد.
مرد مسنی که گویا معلم بازنشسته بود چنین می گفت:" صدای آزربایجان حق است. ما با موسوی و سبزها کاری نداریم و راه ما با آنان جداست. مسئله ما آزربایجان است و نه تهران." این معلم چنان با صلابت صحبت می کرد که گویا یکی از فعالان با تجربه سخنوری می کند. واقعا قیام 5 شهریر اورمیه حداقل اش در شهر اورمیه حرکت ملی آزربایجان را بیش از پیش وارد اذهان و خانه ها کرد.
پسر جوان همسایه را هم به صحبت گرفتم. او با افتخاربه من گفت:" آن فیلمی را که در فیس بوک بود و گوناز هم نشان داد دیدی؟" گفتم:" هه گؤردوم. دوغرودان چوخ گؤزل ایدی." گفت:"آن را از با گوشی خودم گرفته بودم و خودم هم آپلود کردم." در ادامه نیز گفت 12 شهریور باز هم خواهم رفت.
به خانه یکی از فامیل های محافظه کار نیز سرکی کشیدم. و از قضا رد بحث خانه در مورد 12 شهریور بود. صاحب خانه که خود فردی محافظه کار و از جیره خواران رژیم است میگفت که 5 شهریور کافی است. ولی طرف مقابل اش با دلیل و منطق سعی می کرد او را در مورد اهمیت روز 12 شهریور قانع کند.
یعنی باز هم به همت شبکه های اینترنتی نظیر فیس بوک، سایت های خبری حرکت ملی آزربایجان و تلویزیون گوناز مردم از فراخوان 12 شهریور کاملا مطلع هستند وبسیارند اورمیه ای هایی که مصمم اند برای شرکت دراعتراضات روز 12 شهریور.
خبرنگار اؤیرنجی - اورمیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر