اورمو ایشچیلری :ملت ترک آزربایجان جنوبی در روزهای اخیر شاهد به وقوع پیوستن یک سری رویدادها و متعاقب آن نوشته ها و تبلیغات تخریبی هدفداری گردیده است که طرز ، شیوه و نوک تیز پیکان این حملات ، تبلیغات تخریبی و جنگ روانی معطوف به نشانه ایست که در پشت سیبل این نشانه بدون شک حرکت ملی آزربایجان جنوبی ، خود ملت ترک آزربایجان ، منافع و مصالح ملی فعلی و آتی آزربایجان جنوبی و همچنین فعالین ، روشنفکران ، نویسندگان و اشخاص صادق به حرکت ملی قرار دارد .رژیم تهران که به پتانسیل بالقوه و نهفته عظیم موجود در حرکت ملی آزربایجان جنوبی به خوبی واقف است ، میکوشد که به طرق مختلف و بعضا غیر مستقیم چوب لای چرخ حرکت ملی آزربایجان جنوبی بگذارد . رژیم از یک سو برای تحقق بخشیدن به نیت شوم خود ازابزارها و مکانیسمهایی استفاده میکند که خود در ایجاد بعضی از آنها دخالت چندانی نداشته و به عبارتی از آب گل آلود ماهی
میگیرد ، و از سوی دیگر و در مواقعی که خود ضروری میداند ، مکانیسمها و امکانات خود را وارد عرصه می کند . نگاهی گذرا به اخبار ، نوشته ها و حوادث چند روز گذشته و یا تقریبا کمتر از یک ماه اخیربه وقوع پیوسته در فضای اینترنتی و دنیای مجازی و البته مرتبط با حرکت ملی آزربایجان جنوبی ، نشان از وجود سه خط تخریبی در عرصه مباحثات و گفتمان حرکت ملی آزربایجان جنوبی دارد . اولین و مهمترین خط تخریبی موجود درگفتمان حرکت ملی منعکس کننده سیاستها ، تبلیغات تخریبی و جنگ روانی خود رژیم تهران است که وابستگان و عاملان رژیم در داخل و خارج نیز کمک و یاور اشاعه و ترویج این تبلیغات مسموم هستند . دومین طیفی که با جنگ روانی و نوشته های تخریبی به دنبال بر هم زدن فضای مباحثه و گفتمان سالم در حرکت ملی میباشند ، نیروهای پان ایرانیست و ناسیونالیستهای فارس گرا هستند که دشمنی خود با حرکت ملی آزربایجان جنوبی را نیز آشکارا به معرض نمایش میگذارند . اما سومین گروه چپ های استالینیستی و یا به عبارتی کمونیستهای یتیم و بدلی اند که با وجود فروپاشی شوروی و مرگ کمونیسم ، همچنان در ایدئولوژی پوسیده و ورشکسته شان اصرار دارند و کینه توزی خود با هویت ترک و به عبارتی دقیق ترهویت ترک فرامرزی را ژنتیک وار از پدران کمونیستشان به ارث برده اند . این سه خط تخریبی بعضا به موازات هم و بعضا نیز یکی پس از دیگری ، حرکت ملی آزربایجان جنوبی ترک را هدف قرار داده اند و هر یک به نوبه خود مشغول آلوده و مسموم نمودن گفتمان و مباحثات فکری ، عقیدتی و سیاسی موجود در فضای حرکت ملی ، جهت تحقق بخشیدن به نیات شوم خود که همانا بالفعل نشدن و عقیم ماندن پتانسیل بالقوه موجود در حرکت ملی آزربایجان جنوبی میباشد ، هستند .
جدای از هک شدن سایت سانانیوز ارگان خبری آزربایجان جنوبی و بولتن خبری تشکیلات گاموح ، یکی دیگر از موارد بارز تخریب و جنگ تبلیغاتی روزهای اخیر بر علیه یکی از نویسنگان و روشنفکران شناخته شده حرکت ملی آزربایجان جنوبی آقای عارف کسکین میباشد . وی بعد از شرکت در جلسه انجمن قلم آزربایجان جنوبی در پالتاک ( در مورخه ۰۱٫۰۹٫۲۰۱۲ ) ، به شدت مورد حملات طرح ریزی شده و هدفمند بعدی گروه و کسانی قرار گرفت که تخریبات خود را از قلم شخصی به نام غلام شامقازان و در سایت مرکزگرای ایران گلوبال که گاه به میخ و گاه به نعل میزند ، عملی کردند . در پی این اقدام سایت آذری ها با دست آویز قرار دادن نوشته های ضمنی و معنی دار آقا و یا آقایان شامقازان ، اتهاماتی غیر واقعی ، کذائی و ناوارد به آقای عارف کسکین زد . یعنی همان اتهامی که قبلا درسلسله وبلاگ هایی با نقاب وبلاگ پان ایرانیستها از سوی محافل شک برانگیز سرویس میشد ، این بار از سوی سایت آذری ها زده شد . تحریف و وارونه کردن گفته های آقای عارف کسکین از جانب آقای شامقازان که ، صورت واقعی و تحریف نشده این سخنان هنوز هم در فضای اینترنتی و در دیوار فیس بوک خانم لیلا مجتهدی و در دسترس همگان قرار دارد ، متاسفانه نشان از فقدان اخلاق سیاسی حاکم بر گفتمان حرکت ملی آزربایجان جنوبی دارد که بعضا به موازات خواسته های امثال وبلاگ ها و سایتهای مذکور در سطور قبلی حرکت میکند .
حال که به نظر میرسد وجدان انسانی و ادبی انجمن قلم آزربایجان جنوبی به خاطرتاثیر پذیری و یا ترس از افکار کهنه و پوسیده استالینیستی طیف شامقازان سکوت اختیار کرده و وظیفه خود را به عنوان میزبان آن جلسه در نشان دادن عکس العمل انتقادی به این دروغ و تحریف آشکار و شانتاژ ناجوانمردانه به جا نمی آورد ، وظیفه خود میدانم که حد اقل به خاطر منافع و مصالح ملت ترک آزربایجان جنوبی لب به اعتراض گشوده و عکس العمل خودم را در مواجهه با چنین تخریبات و ترورشخصیتی نشان دهم و به سهم و توان خود مانع از به تحقق رسیدن نیات شوم چنین بی اخلاقی های سیاسی و ادبی گردم . باشد که اعتراض و انتقاد این حقیربه شانتاژ ، دروغ ، تحریف ، تخریب و جنگ روانی مغرضانه و بی اخلاقی طیف شامقازان که من ازتیپ رفتارهای این چنینی به عنوان شامقازانیسم یاد میکنم (جدای از اینکه این نوع رفتارها از هر کس و طِیفی سر زده باشد، فرقی نمیکند) ، راهگشای انتقادات اساسی ، ریشه ای و بی باکانه ( البته نه در حد سرزنشی و ترسوی) سایر فعالین و نویسندگان آگاه و با وجدان حرکت ملی آزربایجان جنوبی گردد .
گواینکه یکی دیگر از مختصات شامقازانیسم بی دقتی و نابخردیست . در حیرتم ، چطور آقای شامقازان بعد از سی و هفت سال مبارزه و تجربه مبارزاتی ( آنگونه که خودش در آن نوشته ادعا میکند ) نمی تواند درک کند که تمام صحبتهای آن جلسه پالتاک و نوشته او در فضای اینترنتی همچنان باقی مانده است و با مقایسه آن صحبتها و نوشته وی ، دروغها ، تحریفها و تفسیرهای مغرضانه عمدی اش آشکار خواهد شد . مگر اینکه شیزوفرنی استالینیستی اش عقل او را تباه کرده باشد . آقای شامقازان که عارف کسکین را به مسخره میگیرد که فلسفه را به جای ادبیات قالب میکند ، آیا آثار آقای براهنی را که البته بعد از یک عمر خدمت به ادبیات فارسی مدال درخت عرعر را ازپان ایرانیستها دریافت کرد ، در خصوص نقد ادبیات نخوانده است ؟ آیا بهتر نمی بود به جای تمجید نا آگاهانه و چاپلوسانه ازادبی بودن پیغام آقای براهنی که در جلسه پالتاک قرائت گردید ، آثار او را میخواند و متوجه میگردید که ادبیات یعنی چه ؟ که سخن ادبی بی ارتباط با سخن فلسفی نیست و چیزی به نام فلسفه هنر وجود دارد ؟ چطور است که مطالب مفید و آموزنده عارف کسکین در خصوص ادبیات و رابطه آن با مسئله ملی را نادیده میگیرد ؟ چرا عارف کسکین و در تمثال او جوانان را بر نمی تابد و او را به تهدید کردن و حمله به سایر حضار در جلسه متهم میکند ؟ حادثه ای که اصلا رخ نداده است . مشخص میگردد که بی سوادی، گنده گویی و برنتابیدن جوانان صاحب دانش و آگاهی ، نیز، از سایر مشخصات شامقازانیسم میباشد . مگر جوانان آزربایجان مجبور و محکومند که همچون او باشند ؟ باید به آقای شامقازان تبریک گفت ، سخنان کنایه آمیز و دوپهلوی اودر مورد عارف کسکین به سایت آذری ها که همچون اسلاف و پیشینیان اینترنتی خود از محافل شک بر انگیز سرویس میشود ، این امکان را فراهم آورد که اتهامات تکراری و بی اساس قبلی در مورد عارف کسکین را دوباره به فضای مباحثات ملی آزربایجان جنوبی برگرداند . چیزی که حتی خود آن محافل شک بر انگیز نیز به آن باور ندارند و فقط از این فرصت منسوبین به حرکت ملی آزربایجان جنوبی و در کل حرکت ملی را هدف قرار میدهند . یعنی آقای شامقازان ندانسته ( امیدوارم که چنین باشد ) آب بر آسیاب دشمن ریخت . این هم بی مخی شامقازانیستی که بی شبیه به شعبان بی مخی نیست . و، تابلو پیش رویمان چنین میشود : آقای شامقازان استالینیستی توپ را در زمین ایران گلوبال مرکز گرا و پان ایرانیست به حرکت در میآورد و زمین بازی را تا مسیر قابل توجهی طی میکند و سایت آذری های شک برانگیز توپ را وارد دروازه حرکت ملی آزربایجان جنوبی میکند . عجب حس همیاری وعشق و عاشقی یک طرفه و دیرینه ای بین این استالینیستهای آزربایجان و پان ایرانیستها وجود دارد . البته بیشتر از هفتاد درصد مشکل عشقی از طرف استالینیستهای آزربایجان حل شده است . کافیست که طرف پان ایرانیست با یک چشمک دلربایانه روی خوشی نشان دهد ، استالینیستهای ما به طور قطع روی زانوان آنها خواهند نشست . تنها مشکلی که میماند مسئله زبان آذری از دید پان ایرانیست هاست . در این مورد هم طرف پان ایرانیست تجربه کافی دارد ، ایشان که با اعطا مدال درخت عرعر به استاد براهنی موجبات رنجش استاد را فراهم نمودند و استاد نیز به رگ آذربایجانی اش بر خورد و چند لالایی به زبان آذری گفت ( البته استاد اکنون نیز همچون گذشته در خدمت زبان فارسی هستند ) ، من بعد نرمی و سعه صدر نشان خواهند داد و رخصت سرودن شعر به زبان آذری به هموطنان آذری خود خواهند داد . تنها مشکلی که میماند جوانان آزربایجان هستند که به نصیحتهای این بزرگان گوش نمی دهند و تحت تاثیر ترکیه دشمن و امپریالیست قرار گرفته اند ودر صددند زبان آزربایجانی را نابود کنند .
شما بفرمایید ، چه کنند جوانان ترک آزربایجان جنوبی ؟ اسلام سیاسی و پان ایرانیسم ایدئولوژیزه شده هستی و بنیاد آزربایجان را در شرف نابود کردن است . بسیار طبیعی مینماید که جوانان ترک آزربایجان جنوبی نشان دادن نفرت خود از پان ایرانیسم و اسلام سیاسی را با عمل تصفیه در زبان شروع کنند و گوش واژه های عربی و فارسی را گرفته و از زبان ترکی آزربایجانی به بیرون اندازند و تلاش کنند که واژه های اصیل ترکی را جایگزین آنها نمایند . البته در این راستا از بعضی واژه های ترکی استانبولی نیز استفاده میکنند ، اما این به معنای آن نیست که زبان ترکی استانبولی در مدارس آزربایجان جنوبی تدریس میشود و آزربایجان را تسخیر کرده است . هنوز هم زبان فارسی هم پیمانان پان ایرانیستتان باعث اختلال روحی فرزندان آزربایجان در مدارس و در همه مقاطع تحصیلی میشود . اگر قدرت تحلیل این را ندارید و یا دارید و به نفهمیدن آن مصر هستید ، تعجبی نمیکنم ، چون این هم از مشخصات شامقازانیسم میباشد . و در نهایت توهین آقای شامقازان در آن نوشته به ابوالفضل ائلچی بی نه برایم تازگی دارد و نه این کار او از شان و منزلت ابوالفضل ائلچی بی در نزد من میکاهد . اما متعجب میگردم ، چگونه است آنهایی که در رسانه خود شب با نام ابوالفضل ائلچی بی میخوابند و صبح با نام ائلچی بی از خواب بیدار میشوند ، جرات و جسارت دادن عکس العمل به توهین و حتک حرمت شامقازان جوجه کمونیست به ائلچی بی بزرگ ، معمار اندیشه آزربایجان متحد را ندارند ؟ مگر تا همین دیروز نبود که در رسانه خود کمونیستها را به توپ و تشر میبستند ؟ شاید هم قضیه ایشان این باربه نوع دیگریست . البته بی رویی شامقازانیستی هم در این سکوت بی تاثیر به نظر نمی رسد .
در پایان از خوانندگان محترم به خاطراینکه ناچار از نوشتن به زبان فارسی ( یکی دیگر از بلایای شامقازانیسم ) گردیدم و نیز به خاطر طولانی شدن سخن در باب شامقازانیسم ، این بلا و آفت حرکت ملی و ملت ترک آزربایجان جنوبی پوزش میطلبم و آنان را به اتخاذ تدابیر پیشگیرانه جهت مبتلا نشدن به ویروس خطرناک و ویرانگر شامقازانیسم دعوت میکنم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر