۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه

افغانی هستی ؟ - عزیز حکیمی

اورمو ایشچیلری :*عزیز حکیمی، خبرنگار افغان مقیم بریتانیا است.
ادوینا کیوری، وزیر بهداشت پیشین بریتانیا، در وصف تیم ورزشکاران معلول ایتالیا در رژه مسابقات پارالمپیک در تویتر خود نوشت: "ایتالیاییها جذابند، حتی روی ویلچیر. دوستشان دارم." اما این عبارت ظاهرا تحسین آمیز موجی از واکنشهای اعتراضی را در شبکه های اجتماعی و رسانه های بریتانیا برانگیخت که خانم کیوری را متهم به تبعیض و رفتار "پدرگونه" ‪(‬Patronizing‪)‬، و سخن او را "چندش آور" توصیف کردند.
بیشتر روزنامه های بریتانیایی، از جمله گاردین، اندیپندنت، و دیلی تلگراف به جزییات این موضوع پرداخته و واکنشها نسبت به این ابراز نظر خانم کیوری را برجسته ساخته اند.
البته بعید به نظر میرسد دامنه این قضیه از شبکه های اجتماعی و رسانه ها، خارج شده و تبدیل به دردسری حقوقی برای خانم کیوری شود، مگر آنکه اعضای تیم معلولان ایتالیا بخواهد این موضوع را از لحاظ حقوقی پیگیری کند. با اینحال، پوشش گسترده این موضوع در رسانه ها،
نشاندهنده حساسیتها نسبت به تبعیض در جوامع اروپایی است که اغلب قوانین سفت و سختی در این زمینه دارند.
درک ما از تبعیض
بدون شک مولفه های زیادی در تعریف ما از تبعیض نقش دارند؛ مذهب و دین، پاره فرهنگها و فرهنگ غالب اجتماعی، پیشینه های تاریخی، وضعیت اقتصادی و قوانین از جمله مولفه های اصلی هستند. تبعیض میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد، اما مثبت بودن تبعیض در اشکال غیرقانونی آن، از زشت بودنش نمیکاهد.
لازم به یادآوریست که قوانین اکثر کشورهای مدرن، مواردی از تبعیض مثبت را الزامی دانسته است؛ مثلا قابل دسترس ترین بخش پارکینگهای عمومی به معلولان اختصاص داده میشود و استفاده از آن بخش توسط افراد عادی، نه تنها جریمه سنگینی دارد، بلکه از نظر فرهنگی نیز عملی ناپسند و خارج از عرف اجتماعی به حساب میآید. در بعضی مشاغل نیز، ممکن است از میان درخواست دهندگان واجد شرایط، به زنان، افراد مربوط به اقلیتهای قومی یا مهاجران و یا معلولان ارجحیت داده شود.
بیشتر کشورهای اروپایی و غربی قوانین مشخصی در مورد روند شهروند شدن ساکنان غیربومی و مهاجر آن کشورها دارند و معمولا یک شهروند خارجی تبار کشورهای اروپایی و غربی از تمام حقوق، از جمله حق رای و مشارکت سیاسی و دسترسی به آموزش و فرصتهای کاری به صورت مساوی با یک شهروند بومی برخورددار است.
گذشته از آن قوانین سخت گیرانه ای نیز بر این جوامع حاکم است که اعمال تبعیض نسبت به همه و بخصوص تبعیض نژادی یا راسیسم نسبت به شهروندان خارجی تبار را جرم شناخته است. این قوانین اگرچه تبعیض را ریشه کن نخواهند ساخت، اما عاملی بازدارنده است و دستکم برای افرادی که مورد تبعیض قرار گرفته اند، فرصت آن را فراهم میسازد که از راههای قضایی شکایت خود را تعقیب کنند.


تبعیض و نقض حقوق انسانی

وجود تبعیض در کشورهای کمتر توسعه یافته، مثل افغانستان، ایران، پاکستان و یا کشورهای عربی امری عادی ست و از بین بردن آن نیازمند گذشت زمان، فرهنگ سازی و ایجاد حساسیت نسبت به امر تبعیض و مهمتر از آن تغییر قوانین است.
در اغلب این کشورها، نه تنها قوانین کافی برای تعیین و دفاع از حقوق مهاجران وجود ندارد، بلکه برخی از قوانین اساسا ناقض حقوق اولیه آنها و حتی شهروندان آن کشور است. مثلا قوانین ایران حق کسب تابعیت ایرانی را مشروط به ایرانی بودن "پدر" میکند. به عبارت دیگر فرزندان یک زن ایرانی از همسر غیرایرانی، تابعیت آن کشور را نمیتوانند به دست آورند.
در آخرین مصوبه مجلس ایران در ماه می (اردیبهشت) امسال آمده که "فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی،علاوه بر حق اقامت دایم در کشور، همانند شهروندان ایرانی از حق تحصیل، بهداشت و درمان رایگان برخوردار خواهند شد". اما این افراد همچنان از حق کسب تابعیت ایرانی محرومند و فقط تا سن ۱۹ سالگی از پرداخت تعرفه اقامت معاف خواهند بود.
گذشته از آن، ماده ۱۷ قانون ازدواج با اتباع بیگانه ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی "در مواردی هم که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت" میداند و نیز هشدار میدهد که "هر خارجی که بدون اجازه مذکور، با زن ایرانی ازدواج نماید به حبس تادیبی از یک سال تا سه سال محکوم خواهد شد".
"اه! افغانی هستی؟"
در نبود حساسیت های اجتماعی، تبعیض و تفکر تبعیض آمیز در تاروپود ما ریشه میزند. تا حدی که درک و تعریف ما از تبعیض را مغشوش ساخته و در نتیجه شناخت تبعیض هم کاری میشود دشوار و جنجال برانگیز.
به طور نمونه، گذشته از تبعیضات رایجی که بیشتر افغانهای مهاجر در ایران تجربه کرده اند، برخی نیز ممکن است نمونه ای (هرچند زمخت) از تمجید تبعیض آمیز خانم کیوری را چشیده باشند. برای آن عده از افغانهایی که از روی شغل یا ظاهرشان نمیشد حدس زد که ایرانی اند یا افغان، جمله "بهت نمیاد افغانی باشی"، جمله ای آشناست. اما درد همین جمله به ظاهر تحسین آمیز هم کمتر از آنی نبود که میتوانستی در گونه های سرخ کودکی، صورت برافروخته مردی جوان و یا چشمان بیزار پیرمردی ریش سفید ببینی که او را از سر تحقیر و استهزاء "افغانی"اش خوانده بودند. و راستش، نه هم کمتر از دردیست که از شگفتی برخی دوستان ایرانی نسبت به حساسیتم به واژه "افغانی" به سراغم میآید؛ احتمالا این دوستان غافلند از اینکه "افغانی" واحد پول ماست و نه ملیت ما که "افغان" است (مثل مردمان ترک و عرب و فارس که ترکی و عربی و فارسی نیستند) و لابد بی توجه به اینکه از "افغانی" دشنامی برساخته اند حامل خفت و اهانت.
جای تاسف و تعجب اینجاست که این فرهنگ گزنده حتی در خارج از ایران هم، دست از سر برخی ایرانیان و به تبع آن، از سر افغانها برنداشته است. یکی از دوستان ایرانی من در هلند، در مقام گلایه از برخورد مقامات هلندی با او که ویزایش منقضی شده بود، و دلجویی از من که اشاره ای کرده بودم به خاطراتم از زندگی در ایران، میگفت که حالا درکم میکند. چرا که با او نیز مثل "افغانیها" رفتار میشود.
به همین ترتیب، یکی از هنرمندان مشهور ایرانی در امریکا نیز، که اتفاقا شمار طرفدارانش در میان افغانها هم کم نیست، در کنسرتهایش، لطیفه ای تحقیرآمیز در مورد یک زن نظافتچی "افغانی" را تکرار می کند راجع به اینکه که آن نظافتچی افغان، او را (که هنرمند بزرگیست) نشناخته.
دوستی افغان که در این کنسرت شرکت داشت در درددلی با من حسرت میخورد که "بعد از سی سال گوش دل دادن به ترانه های این خانم، تازه دریافته ام که من هم او را نشناخته بودم".
جوک این هنرمند، اخیرا منجر به اعتراض افغانها در شبکه های اجتماعی شده که خواهان عذرخواهی او هستند.
عادت کرده ایم...
برای بسیاری از ما که به تبعیض و قوانین تبعیض آمیز عادت کرده ایم، درک حساسیت اجتماعی نسبت به ابراز نظر وزیر پیشین بهداشت بریتانیا نسبت به ورزشکاران معلول ایتالیایی میتواند مشکل باشد و یا آن را دست کم بگیریم. شاید شگفت زده شویم از رنجیدن افغانی که به او میگوییم شبیه افغانها نیست. احتمالا به جوک تحقیرآمیز آن هنرمند ایرانی درباره نظافتچی افغان میخندیم و دانسته یا ندانسته باعث باعث رنجش افغانهایی شویم که برای شنیدن صدای همان هنرمند آمده اند. ممکن است به ذهن ما هم خطور نکند که آن جوک، آن قوانین حامی تبعیض، آن فرهنگ تبعیض پرور، آجرهایی اند که دیوارهای میان آدمها را بالاتر میبرند.
حساسیت اجتماعی به سخن اِدوینا کیوری در بریتانیا اجازه نمیدهد چنین دیوارهایی سربردارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر